تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
همین جا بود ...
همین جا بود ، آهم را شنیدند
ولی انگار اشکم را ندیدند
همین جا بود ، آتش هایشان را
به روی خیمه های ما کشیدند
همین جا بود ، باشوق شهادت
کبوتر ها ز ِ خیمه می پریدند
همین جا بود ، زن ها بین خیمه
گریبان از غم تو می دریدند
همین جا بود ، آری ... بین گودال
سرت را پیش چشمانم بریدند
همین جا بود ، دیدم اسب هاشان
به روی پیکر تو می دویدند
همین جا بود ، بعد داغ عبّاس
همه طعم اسارت را چشیدند
کنارت با سرزانو رسیدم
نبودی که ببینی من چه دیدم
تعداد بازديد : 171
شنبه 14 بهمن 1391 ساعت: 9:55
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب