تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
آب،بابا،بغض
پر کرده تمام آسمان را بغضی
سنگین شده در گلوی دنیا بغضی
پر کرده از آب دست لرزانش را
لبخند به لب نشانده اما بغضی...
او می دود و می شکند هر گامش
در سینه ی آن دختر تنها بغضی
شمشیر به دست و چشمهایش بر اوست
یا دست خودش می شکند یا بغضی
او مانده و مشکی که به دندان دارد
مشکی که در آن نمانده الا بغضی
ای کاش...و ای کاش کمی فرصت داشت
اندازه ی یک گریه و حتی بغضی
حالا که بروی خاک آن ماه افتاد
بالای سرش نشسته زهرا،بغضی-
-نشکست که نشکند دل مادر را
لبخند به لب نشاند، اما بغضی...
در گوش تمام آسمانها امروز
پیچید صدای یا اخا با بغضی
-
مشق شب بچه ها همین است، همین:
برگرد عمو و آب...بابا...بغضی
حسن اسحاقی
تعداد بازديد : 171
پنجشنبه 07 دی 1391 ساعت: 7:08
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب