شعر مرثیه شام و کوفه _ علیرضا شریف هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري

شعر مرثیه شام و کوفه _ علیرضا شریف هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري

شعر مرثیه شام و کوفه _ علیرضا شریف هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري

شعر مرثیه شام و کوفه _ علیرضا شریف هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري

شعر مرثیه شام و کوفه _ علیرضا شریف هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري
شعر مرثیه شام و کوفه _ علیرضا شریف هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شعر مرثیه شام و کوفه _ علیرضا شریف هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري

هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري

به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري

چقدر زخمي و خاكستري شدي پيداست

عجيب دردِ سر از نورِ سروري داري

طلوعِ مغربِ خون بي خبر كجا رفتي؟

در اين سه روزه نگفتي كه خواهري داري؟

چه ديده اند كه دست از تو بر نمي دارند؟

جز اين سرِ سرِ ني، چيزِ ديگري داري؟

خروش أمْ حَسِبَت كوچه كوچه را پُر كرد

چه بغضِ خسته اي و گريه آوري داري!

دلم هواي دمي روضه خوانيت كرده

اگر هنوز سرِ نيزه حنجري داري؟

دراين تجمع شادي و هلهله با من

براي سينه زدن خسته مادري داري

ز طاقِ گيسويت آياتِ نور مي ريزد

به دامنم تبعاتِ تنور مي ريزد


تعداد بازديد : 229
جمعه 24 آذر 1391 ساعت: 13:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف