اشعار مصیبت شام - علیرضا خاکساری رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز یا لا اقل به صورت مینای ما مریز

اشعار مصیبت شام - علیرضا خاکساری رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز یا لا اقل به صورت مینای ما مریز

اشعار مصیبت شام - علیرضا خاکساری رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز یا لا اقل به صورت مینای ما مریز

اشعار مصیبت شام - علیرضا خاکساری رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز یا لا اقل به صورت مینای ما مریز

اشعار مصیبت شام - علیرضا خاکساری رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز یا لا اقل به صورت مینای ما مریز
اشعار مصیبت شام - علیرضا خاکساری رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز یا لا اقل به صورت مینای ما مریز
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار مصیبت شام - علیرضا خاکساری رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز یا لا اقل به صورت مینای ما مریز

 

رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز

یا لا اقل به صورت مینای ما مریز

 

آتش بیار معرکه بس کن دوباره باز

خاری به پای کوچک زهرای ما مریز

 

با کعب نی و یا ته نیزه و یا غلاف

برگ و بر صنوبر رعنای ما مریز

 

از روی بام خانه ی خود سنگ پشت سنگ

برچشم زخم خورده ی سقای ما مریز

 

وقت عبور قافله خاکستر تنور

روی سر پیمبر عظمای ما مریز

 

با سوت و رقص شادی و با هلهله ، نمک

بر روی زخم  عمه ی تنهای ما مریز

 

ته مانده ی شراب خودت را حیا کن و

روی سر بریده ی بابای ما مریز

 

علیرضا خاکساری


تعداد بازديد : 195
پنجشنبه 23 آذر 1391 ساعت: 11:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف