اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان نفسي صبر مي كني بانو؟ پا به پاي تو ماه مي آيد در مصاف

اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان نفسي صبر مي كني بانو؟ پا به پاي تو ماه مي آيد در مصاف

اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان نفسي صبر مي كني بانو؟ پا به پاي تو ماه مي آيد در مصاف

اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان نفسي صبر مي كني بانو؟ پا به پاي تو ماه مي آيد در مصاف

اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان نفسي صبر مي كني بانو؟ پا به پاي تو ماه مي آيد در مصاف
اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان نفسي صبر مي كني بانو؟ پا به پاي تو ماه مي آيد در مصاف
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان نفسي صبر مي كني بانو؟ پا به پاي تو ماه مي آيد در مصاف

اشعار گودال قتلگاه – فیاض هوشیار پارسیان

 

نفسي صبر مي كني بانو؟

پا به پاي تو ماه مي آيد

در مصاف ستيز هلهله ها

در پي ات صد نگاه مي آيد

* *

گريه از چشمتان سرازير است

پيش چشمان هيز قاطبه ها

غربت از چشم شمس مي ريزد

بر مسير نگاه فاصله ها

* *

همهمه در صفوف لشكر شد...

تو چرا بي قرار مي باشي؟

چه كسي حمله كرده در خيمه

كه به فكر فرار مي باشي؟

               * * *

شعله در شعله شد حرمخانه

گره معجر تو محكم شد

در هياهوي خيمه سوزاندن

آتش و شعله بر تو محرم شد

               * * *

گريه در گريه شد حرمخانه

انكسار از قد تو مي بارد

به چه زيبا به روي صورت تو

غنچه ، ياس كبود مي كارد

* * *

چه قدر عاشقانه مي سوزي

تو به اين قائله چه خوش بيني

تو تمام مصائب خود را

با نگاهت جميل مي بيني

* * *

تو در اين قائله چه پير شدي

گيسوان ات سپيد و قدت خم

مي شماري تمام طفلان را

يك، دو تا و سه تا و ، چند تا كم؟

* * *

دختري زير چكمه هاي عدو

دختري شعله ور شده دامن

دختري... نه! دگر نمي خواهد

اين يكي را نگو دگر با من

* * *

تو از اينجاي روضه ها بگذر

من در این روضه جان به لب شده ام

نفسي صبر مي كني بانو...؟

من در اين روضه جان به لب شده ام

 

فیاض هوشیار پارسیان


تعداد بازديد : 243
شنبه 04 آذر 1391 ساعت: 11:48
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف