ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ خون دل خوردم و تا اینکه بزرگ

ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ خون دل خوردم و تا اینکه بزرگ

ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ خون دل خوردم و تا اینکه بزرگ

ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ خون دل خوردم و تا اینکه بزرگ

ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ خون دل خوردم و تا اینکه بزرگ
ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ خون دل خوردم و تا اینکه بزرگ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ خون دل خوردم و تا اینکه بزرگ

ای که خون بدنت ساخته دریایی سرخ

پسر بخوان با لب خود نغمه ی بابایی سرخ

خون دل خوردم و تا اینکه بزرگت کردم

نا که اینگونه شدی خوش قد و بالایی سرخ

چشم چشمه ی خشکیده ای از باورهاست

که نشسته به کنارت به تماشایی سرخ

چقدر فکر کنم تا به جوابی برسم

شده ذهنم زتو درگیر معمایی سرخ

می دهم پاسخ خود را ز سر ناچاری

با همین شاید و امّا و اگرهایی سرخ

مثل آبی ز کف دست پدر می ریزی

کرده ای روز و شبم را به تو تنهایی سرخ

غنچه ی دیده خود را تو شبیه گل کن

تا ببینی پدرت ماند و تمنایی سرخ

دست خالی نرود نیزه ای از پای تنت

همه ی کرب و بلا گشته به زیبایی سرخ


تعداد بازديد : 179
جمعه 19 آبان 1391 ساعت: 10:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف