يا بنت الحسين (س) تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود

يا بنت الحسين (س) تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود

يا بنت الحسين (س) تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود

يا بنت الحسين (س) تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود

يا بنت الحسين (س) تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود
يا بنت الحسين (س) تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
يا بنت الحسين (س) تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود

يا بنت الحسين (س)

تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت

بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت

یا اسب بود...یا یکی از دشمنان تو

از روی پیکرم که زمین خورد راه رفت

                      ***

یک لحظه دید عمه مرا ، اشکباره شد

داغ مدینه در دل زارش دوباره شد

نامرد سیلی اش دو هدف داشت همزمان

هم گوشواره رفت، هم گوش پاره شد

  (مهدی صفی یاری


تعداد بازديد : 219
دوشنبه 03 مهر 1391 ساعت: 20:33
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف