مثل کبوتران شما گرچه می پرم آنها کبوترند و من از جنس دیگرم دیوارها فضای دلم را گرفته اند دیگر

مثل کبوتران شما گرچه می پرم آنها کبوترند و من از جنس دیگرم دیوارها فضای دلم را گرفته اند دیگر

مثل کبوتران شما گرچه می پرم آنها کبوترند و من از جنس دیگرم دیوارها فضای دلم را گرفته اند دیگر

مثل کبوتران شما گرچه می پرم آنها کبوترند و من از جنس دیگرم دیوارها فضای دلم را گرفته اند دیگر

مثل کبوتران شما گرچه می پرم آنها کبوترند و من از جنس دیگرم دیوارها فضای دلم را گرفته اند دیگر
مثل کبوتران شما گرچه می پرم آنها کبوترند و من از جنس دیگرم دیوارها فضای دلم را گرفته اند دیگر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مثل کبوتران شما گرچه می پرم آنها کبوترند و من از جنس دیگرم دیوارها فضای دلم را گرفته اند دیگر

مثل کبوتران شما گرچه می پرم

آنها کبوترند و من از جنس دیگرم

 

 دیوارها فضای دلم را گرفته اند

دیگر هوای پرزدن افتاده از سرم

 

 این شهر بسته بال مرا؛ این حصارها

تا آسمان کشیده شده در برابرم

 

 گاهی برای بال زدن، آسمان کم است

یا صحن قدس باید و یا گنبد حرم

 

 آقای من! ببخش اگر بال من شکست

بر من مگیر خرده اگر کم میاورم

 

 این روزها ببخش اگر دیر میرسم

گاهی اسیر خانه و فرزند و همسرم

 

 مثل کبوتران شما، نه ! هنوز نه

مانده است تا قبول کنی یک کبوترم

 

محسن ناصحی


تعداد بازديد : 203
دوشنبه 03 مهر 1391 ساعت: 20:25
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف