درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم از خَم گیسوی او دل تا اب

درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم از خَم گیسوی او دل تا اب

درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم از خَم گیسوی او دل تا اب

درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم از خَم گیسوی او دل تا اب

درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم از خَم گیسوی او دل تا اب
درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم از خَم گیسوی او دل تا اب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم از خَم گیسوی او دل تا اب

درب این میخانه را با عشق اکبر میزنم

سر خوش از جام نگاهش حلقه بر در میزنم


از خَم گیسوی او دل تا ابد پابست شد

خنده نادیده اش را دید و یکسر مست شد


چشم هستی در دو عالم دلبری چون او ندید

دلبری که دلبریش را حسین هم میخرید


باده عشق علی را انبیاء هم میبرند

بهر عشقش را چشیدن جامه از تن میدرند


در رخ ماه علی خود را تجسس میکنند

در هوای کوی او هر دم تنفس میکنند


هر کدامیشان که طاق ابروان او بدید

قبله گم کرد و جبین بر خاک پای او کشید


جبرئیل هم تا نگاهش بر رخ اکبر فتاد

خاطرش پر زد مدینه مصطفی آمد به یاد


دست نقاش رخ اکبر چها کرده چها

کز پی دیدار او آید به خاطر مصطفی


بسکه روی ماه او همچون رخ پیغمبرست

جبرئیل در شک فتاد آیا که سبط حیدرست ؟


غرق در روی مهش شد خواست تا حالی کند

خواست در آن عشق و حال از مصطفی یادی کند


در سرش افتاد تا با عشق روی مصطفی

مبعث احمد نماید بر علی اکبر روا


آری آن وحی خدا هم عاشق اکبر بود

چونکه گفتار و کلامش مثل پیغمبر بود


گرکه می بینی حسین هم مشتری اکبرست

چون بدیده در عبادت هم مثال حیدرست


پس دلا باید گلی شد تا حسین چیند تورا

باید هم رنگ علی شد تا حسین بیند تورا

شاعر: فرشيد يارمحمدي


تعداد بازديد : 167
جمعه 17 شهریور 1391 ساعت: 10:05
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف