به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شو

به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شو

به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شو

به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شو

به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شو
به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را فراگرفت دو دریای سرخ از سر شو

به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را

 

نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را

 

 

 

فراگرفت دو دریای سرخ از سر شوق

 

به وسعت گل رویش کران و ساحل را

 

 

 

لهوف پرپر خود را ورق ورق می خواند

 

مرور کرد به همراه او مقاتل را

 

 

 

برای اینکه ببوسد تمام هستی خویش

 

زدود از آینه ی دل غبار حائل را

 

 

 

فقط به پهلو و پایش اشاره کرد و نکرد

 

حدیث نخوت شلّاق را سلاسل را

 

 

 

هر آنچه را که شنیدند پیش رویش دید

 

جراحت لب و دندان و زخم قاتل را

 

 

 

چه گیسوان سپید و چه گونه های کبود!

 

کسی به طفل ندید اینچنین شمایل را

 

 

 

نگاه جاری بابا به حرف آمد و گفت:

 

سه ساله با چه توان طی کند فواصل را؟

شاعر: مجید لشکری


تعداد بازديد : 177
شنبه 11 شهریور 1391 ساعت: 0:27
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف