وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات ح

وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات ح

وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات ح

وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات ح

وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات ح
وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات ح
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات ح

وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام

 

گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام

 

 

بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات

 

حالا ببين چه سرخ و سياه و رسيده ام

 

 

خيلي ميان راه اذيت شدم ولي

 

رنج سفر به شوق وصالت كشيده ام

 

(تنها به شوقت اين همه محنت كشيده ام)

 

 

اينرا بدان كه بين تو و تازيانه ها

 

نام تو را به قيمت سيلي خريده ام

 

 

در بين اين مسير پر از غصه بارها

 

از آسمان ناقه چو باران چكيده ام

 

 

پايم سرم تمام تنم درد مي كند

 

از بس كه زجر در دل صحرا كشيده ام

 

 

كم سو شده دو چشم من از ضربه هاي او

 

حتي به زور صوت رسا را شنيده ام

 

 

از راه رفتنم تعجب نكن كه من

 

طعم بد شكستن پهلو چشيده ام

 

 

پاهاي من همه پر طاول شده ببين

 

خيلي به روي خار بيابان دويده ام

 

 

چادر ز عمه قرض گرفتم كه زير آن

 

پنهان كنم ز روي تو گوش دريده ام

 

 

بشنو تمام خواهش اين پير كودكت

 

من را ببر كه جان تو ديگر بريده ام

 

****

 

عمه كه پاسخي به سؤالم نمي دهد

 

آيا شبيه مادر قامت خميده ام؟

 

****

 

پاهاي من همه پر طاول شده ز بس

 

از ترس او ميان بيابان دويده ام

 

 شاعر: محمد بیابانی


تعداد بازديد : 117
شنبه 11 شهریور 1391 ساعت: 0:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف