بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را از بهر آنکه خواهر تو زجر کش کنند گر

بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را از بهر آنکه خواهر تو زجر کش کنند گر

بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را از بهر آنکه خواهر تو زجر کش کنند گر

بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را از بهر آنکه خواهر تو زجر کش کنند گر

بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را از بهر آنکه خواهر تو زجر کش کنند گر
بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را از بهر آنکه خواهر تو زجر کش کنند گر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را از بهر آنکه خواهر تو زجر کش کنند گر

بر نیزه کرده اند سر اطهر تو را

 

بر خاک وانهاده عدو پیکر تو را

 

از بهر آنکه خواهر تو  زجر کش کنند

 

گردانده اند پیش نگاهش سر تو را

 

از حال رفته بسکه به سینه زده رباب

 

زیرا به نیزه دیده سر اصغر تو را

 

ظرف سه روز موی رقیه سفید شد

 

ترسانده است بسکه عدو دختر تورا

 

اینجا برای ما صدقه جمع میکنند

 

از یادبرده اند مگر مادر تو را

 

من در میان سلسله در اوج عزتم

 

بر خاک کِی نهم علم لشکر تورا

 

خواهد به تازیانه خموشم کند ولی

 

نشناخته هنوز  عدو خواهر تو را

 

گفتم خموش ، زنگ شتر هم خموش شد

 

دشمن شناخت قدرت پیغمبر تو را

 

آنقد رناله میزنم و خطبه سر دهم

 

تا پس دهد سر یل نام آور تو را

 

 شاعر: مجید خضرایی


تعداد بازديد : 119
شنبه 11 شهریور 1391 ساعت: 0:21
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف