با کوچهء آفتاب دست افشاندم در آینه های ناگهان جا ماندم از روی نگاه مهربانت هر روز دستور زبان عش

با کوچهء آفتاب دست افشاندم در آینه های ناگهان جا ماندم از روی نگاه مهربانت هر روز دستور زبان عش

با کوچهء آفتاب دست افشاندم در آینه های ناگهان جا ماندم از روی نگاه مهربانت هر روز دستور زبان عش

با کوچهء آفتاب دست افشاندم در آینه های ناگهان جا ماندم از روی نگاه مهربانت هر روز دستور زبان عش

با کوچهء آفتاب دست افشاندم در آینه های ناگهان جا ماندم از روی نگاه مهربانت هر روز دستور زبان عش
با کوچهء آفتاب دست افشاندم در آینه های ناگهان جا ماندم از روی نگاه مهربانت هر روز دستور زبان عش
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
با کوچهء آفتاب دست افشاندم در آینه های ناگهان جا ماندم از روی نگاه مهربانت هر روز دستور زبان عش

با کوچهء آفتاب دست افشاندم

در آینه های ناگهان جا ماندم

از روی نگاه مهربانت هر روز

دستور زبان عشق را می خواندم

***

در دست زمین باغ و گلدان بودند

بر بال نسیم عشق حیران بودند

وقتی که نشانی تو را پرسیدم

گلها همه آفتابگردان بودند


تعداد بازديد : 127
جمعه 10 شهریور 1391 ساعت: 6:52
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف