زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آ

زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آ

زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آ

زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آ

زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آ
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آ

زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت

بر چهره ی حسین همان دم اثر گذاشت

چون پاره گشت مثل دو چشم تو مشک آب

سقایی و تلاش تو را بی ثمر گذاشت

می خواست از فتادن تو جان دهد حسین

زینب برای یاری اش آمد ، مگر گذاشت

دستی کنار نعش تو بر سر گرفته بود

دستی دگر ز ماتم تو بر کمر گذاشت

با سرعت آمد و علمت را بلند کرد

زینب چو دید شه به سر نیزه سر گذاشت

تا عمر داشت عقده به قلب سکینه بود

او را چرا حسین ز تو بی خبر گذاشت

***

گفتی که راحتی که بمانی به علقمه

این ماندنت حریم مرا در خطر گذاشت

راز جدایی حرمت از من این بود

شرمندگی ز خیمه تو را دورتر گذاشتش

شاعر: رضا رسول زاده


تعداد بازديد : 253
دوشنبه 06 شهریور 1391 ساعت: 8:51
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف