به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوز

به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوز

به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوز

به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوز

به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوز
به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوز
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوز

به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را

 

زدم تنهاي تنها ناله هاي آخر خود را

 

درون شعله همچون شمع سوزان آتشي دارم

 

كه آبم كرده و آتش زده پا تا سر خود را

 

قفس را در گشوده صيد را آزاد بگذاريد

 

كه در كنج قفس نگذاشت، جز مُشتي پر خود را

 

بزن كف پايكوبي كن بيفشان دست، امّ الفضل

 

كه كُشتي در جواني شوهر بي ياور خود را

 

بيا و اين دم آخر به من ده قطره ي آبي

 

كه خوردم سال ها خون دل غم پرور خود را

 

چه گويي اي ستمگر در جواب مادرم زهرا

 

اگر پرسد چرا لب تشنه كُشتي شوهر خود را

 

اجل بالاي سر، من در پي ديدار فرزندم

 

گهي بگشوده ام گه بسته ام چشم ترِ خود را

 

به ياد شعله هاي ناله ي إبن الرّضا، «ميثم»

 

سِزَد آتش زني هم نخل، هم برگ و برِ خود را

شاعر : استاد غلامرضا سازگار


تعداد بازديد : 181
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 13:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف