اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش گر يار كند نظري بر غم دلم من ه

اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش گر يار كند نظري بر غم دلم من ه

اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش گر يار كند نظري بر غم دلم من ه

اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش گر يار كند نظري بر غم دلم من ه

اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش گر يار كند نظري بر غم دلم من ه
اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش گر يار كند نظري بر غم دلم من ه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش گر يار كند نظري بر غم دلم من ه

اين ديده اي كه اشك، روان گشته از برش

 

دارد هواي ديدن شش گوشه در سرش

 

گر يار كند نظري بر غم دلم

 

من هم كنم نثار، جان در برابرش

 

آيا شود كه يك شب جمعه به كربلا

 

مهمان شوم به سفره ي احسان مادرش

 

من دل خوشم فقط به يك ياحسين خويش

 

كي مي شود رسم به سراي مطهرش

 

اميد دارم از سر لطفي به يك نگاه

 

جان را كنم فدا به رهش، همچو اكبرش

خواهم چو او تشنه بميريم كه ذره اي

حسي كنم ز تشنگي كام اصغرش

 

اي كاش تذكره ي كربلاي من

 

امضا شود به دست تواناي دخترش

روزي ما خورده گره با سرشگ و غم

 

با ياد غصه ي جانسوز خواهرش

 

آن خواهري كه جان تمامي كائنات

 

باشد فداي ذره اي از خاك معجرش

 

اي صاحب كرم كرمي كن كه قسمتم

گردد طواف، دور ضريح برادرش
شاعر: علیرضا نوروزی

 


تعداد بازديد : 123
دوشنبه 30 مرداد 1391 ساعت: 12:49
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف