امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر كرده است كه افطار كنم با لعل

امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر كرده است كه افطار كنم با لعل

امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر كرده است كه افطار كنم با لعل

امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر كرده است كه افطار كنم با لعل

امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر كرده است كه افطار كنم با لعل
امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر كرده است كه افطار كنم با لعل
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر كرده است كه افطار كنم با لعل

امشب اي دل شب مستانگي جان و تن است

قفل افطار دلم دست امام حسن است

امر كرده است كه افطار كنم با لعلش

رطب سفره‌ي من خنده‌ي شيرين دهن است

همه بتهاي فرا روي خودم مي‌شكنم

چون نگارم نوه‌ي ارشد آن بت شكن است

امشب آرامش من ذكر حسن باشد و بس

ايها الناس بدانيد حسن عشقِ من است

اين چه طفليست كه ثاني رسول الله است

رخ او ماه و دو چشمش گل و باغ و چمن است

نقره بار است لبش، روز تنش، شب مويش

بوي عطرش سبب طعنه‌ي مشك ختن است

فطرس از حسرت ديدار رخش مي‌سوزد

زير لب زمزمه‌اش مدح چنين ياسمن است

شاعر: حسن فطرس


تعداد بازديد : 187
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 20:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف