تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
سلام روضه خوان را گریه کردم
زمین را ، آسمان را گریه کردم
مدینه رفتم و دیدم همانجا
در و دیوارتان را گریه کردم
شنیدم گفته شد مادر نداری
غم تازه جوان را گریه کردم
گرفتم شال مشکی را به چشم و
قنوت نیمه جان را گریه کردم
به صورت می زدم سیلی و ماه
به رنگ ارغوان را گریه کردم
به روی سینه جای زخم ماند و
عبور کاروان را گریه کردم
نفس ها را به سختی می شمارم
شکست استخوان را گریه کردم
به یک یا فاطمه قلبم شکست و
سلام روضه خوان را گریه کردم
شاعر: وحيد محمدي
تعداد بازديد : 185
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 15:58
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب