الا اي چاه زهرايم جوان بود وليكن قامتش از غم كمان بود چو آتش شعله زد از درب خانه به پ

الا اي چاه زهرايم جوان بود وليكن قامتش از غم كمان بود چو آتش شعله زد از درب خانه به پ

الا اي چاه زهرايم جوان بود وليكن قامتش از غم كمان بود چو آتش شعله زد از درب خانه به پ

الا اي چاه زهرايم جوان بود وليكن قامتش از غم كمان بود چو آتش شعله زد از درب خانه به پ

الا اي چاه زهرايم جوان بود وليكن قامتش از غم كمان بود چو آتش شعله زد از درب خانه به پ
الا اي چاه زهرايم جوان بود وليكن قامتش از غم كمان بود چو آتش شعله زد از درب خانه به پ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
الا اي چاه زهرايم جوان بود وليكن قامتش از غم كمان بود چو آتش شعله زد از درب خانه به پ

الا  اي  چاه   زهرايم  جوان   بود

وليكن  قامتش از غم  كمان  بود

چو آتش شعله زد  از  درب خانه

به پشت در عزيزم نيمه جان بود

شاعر: عماد حاجي مرادي


تعداد بازديد : 323
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 15:08
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف