میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بو

میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بو

میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بو

میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بو

میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بو
میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بو

میخواست زخم کهنه مداوا شود نشد

صاحب عزای روضه ی بابا شود نشد

میخواست کوچه ای که پر از خشت و سنگ بود

راهی برای رفتن زهرا شود نشد

نا محرمی مقابل و فرزند ارشدش

قامت کشید تا که مهیا شود نشد

فرصت نداد دست حرامی فرشته را

گلبرگ بود و خواست شکوفا شود نشد

افتاده بود مادر و میخواست کودکش

تا مانع هجوم لگد ها شود نشد

زخمی کبود روی دو چشمش نشسته بود

کوشید چشم بی رمقش پا شود نشد

بر خاک میکشید به سختی دو دست را

تا تکه ای جدا شده پیدا شود نشد

از شانه های کودک خود هم کمک گرفت

شاید ز روی خاک کمی پا شود نشد

شاعر : پوریا روح نواز

تعداد بازديد : 157
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 14:57
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف