خویش فانی در (هوالموجود) کرد

خویش فانی در (هوالموجود) کرد

خویش فانی در (هوالموجود) کرد

خویش فانی در (هوالموجود) کرد

خویش فانی در (هوالموجود) کرد
خویش فانی در (هوالموجود) کرد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خویش فانی در (هوالموجود) کرد

  خویش فانی در (هوالموجود) کرد

رو به سوی کعبه ی مقصود کرد

چون کمر بهر طواف عشق بست

در طواف اولش افتاد دست

دور دوم در مطاف داورش

شد فدای دوست دست دیگرش

دور سوم خون به جای اشک خورد

تیر دشمن آمد و بر مشک خورد

دور چارم داشت عزم ترک سر

پیش دشمن کرد چشمش را سپر

دور پنجم از عمود آهنین

گشت سرو قامتش نقش زمین

گشت در دور ششم از تیغ تیز

قطعه قطعه » عضو عضوش ریز ریز

دور هفتم داده بود از کف قرار

خویشتن را دید در آغوش یار

چون که خون رفت از تمام پیکرش

دید زهرا(س) را به بالای سرش

با زبان حال  میگفتش  بتول :

 آفرین عباس من » حجت قبول


تعداد بازديد : 293
پنجشنبه 26 مرداد 1391 ساعت: 13:05
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف