ولادت امام صادق ع - 4

ولادت امام صادق ع - 4

ولادت امام صادق ع - 4

ولادت امام صادق ع - 4

ولادت امام صادق ع - 4
ولادت امام صادق ع - 4
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
جاده حیرت بسی پرپیچ بود لطف ساقی بود و باقی هیچ بود مکه زیر سایه ی خنّاس بود

جاده حیرت بسی پرپیچ بود                        لطف ساقی بود و باقی هیچ بود

مکه زیر سایه ی خنّاس بود                       شیعه در بند بنی عباس بود

حضرت صادق اگر ساقی نبود                      یک نشان از شیعه گی باقی نبود

فقه ، شمشیر امام صادق است                 هر که بی شمشیر شد نالایق است

فای فیض و قاف قرب و های هو                   می دهد  بر اهل تقوی آبرو

ساقی امشب باده در دف می کند               هستی ما را مضاعف می کند

باده ی ما باده انگور نیست                        شهد ما درلانه زنبور نیست

                                    باده ی ما شهد علم احمدی است

                                    حضرت صادق سقا سرمدی است

                                                                        (مرحوم آقاسی )
تعداد بازديد : 437
سه شنبه 08 فروردین 1391 ساعت: 15:31
نویسنده:
نظرات(0)
من کیستم حقیقت حق را خزانه ام بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام بنیانگذار مذهب و مسند ن

من کیستم حقیقت حق را خزانه ام             بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام

بنیانگذار مذهب و مسند نشین علم            فیض مدام فلسفه عارفانه ام

سبط نبی و پور علی نجل فاطمه                الگوی صبر و صلح حسن را نشانه ام

آیینه دار نهضت سرخ حسینی ام                چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام

بحر العلوم باب من است و سخا وجود          یک قطره ای بود زیم بی کرانه ام

استاد فقه و فلسفه منطق و اصول              پرچم فراز علم به قاف زمانه ام

با اینهمه جلال در این جوّ قیرگون                 محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام

از یورش شبانه ابن الربیع پست                  آید به ناله سنگ زسوز شبانه ام

لرزد بسان بید تن اهل بیت من                   تا که می کشد زخانه برون وحشیانه ام

آن بی حیا سواره و من با تن ضعیف             پای پیاده جانب مسلخ روانه ام

                                                ژولیده را بگو که بگوید به سوز دل

                                                من صادقم حقیقت حق را خزانه ام

                                                                                                 ( ژولیده نیشابوری)
تعداد بازديد : 149
سه شنبه 08 فروردین 1391 ساعت: 15:31
نویسنده:
نظرات(0)
vامشب دو مه دمـیده در مــکه و مدینـه یا سر زده سپیده در مکه و مـدینه مرغان نغمه خوان باغ بهشـــت

امشب دو مه دمـیده در مــکه و مدینـه

یا سر زده سپیده در مکه و مـدینه


مرغان نغمه خوان باغ بهشـــت خواندند

امشب دو گل دمیده در مـکه و مـدینه


ای تشنگان رحمت از حق نسیم رحـمت

بر خاکیان وزیده در مـکه و مـدینه


چشم ملائک حق جز شور و شادمانـی

چیزی دگر ندیده در مـکه و مـدینه


یک سو نبی اعظم یک سو امام صادق

اینک ز ره رسیده در مکه و مدینه


با یک مــرام و ایده حق امشــب آفریده

دو رهبـر عقیده در مــکه و مــدینـه


از بس دلـم هوایی شد در هــوای آنـها

مــرغ دلم پــریده در مـکه و مدینه


با سائـلان بگویید دســت کــرامت حق

خوانی بزرگ چیده در مــکه و مـدینــه

دانلود صوت     

 


تعداد بازديد : 335
سه شنبه 08 فروردین 1391 ساعت: 15:30
نویسنده:
نظرات(0)
سینه پر از شور خدا تو آسمون نور خدا شهر مدینه پر شد از شقایق مکه شده پر از صفا پیچیده تو ارض و س



تعداد بازديد : 123
سه شنبه 08 فروردین 1391 ساعت: 15:29
نویسنده:
نظرات(0)
آی عاقلا ببینید دیوونگی همینه یه پای دل تو مکه یه پای دل مدینه روی دست آمنه خورشیدی از راه رسی

آی عاقلا ببینید

دیوونگی همینه

یه پای دل تو مکه

یه پای دل مدینه

روی دست  آمنه

خورشیدی از راه رسیده

عطر گل محمدی

میون دلها کشیده

مدد رسول الله

به خاطر دل تو

دل از همه بریدم

تا تو ز ره رسیدی

به آرزوم رسیدم

مست صهبای توأم

ای مست باده حسین

بده به عشق صادقت

عیدی بین الحرمین

مدد رسول الله

سند سینه من

به نام زیبای نبی

به تایید فاطمه و

با مهر و امضای علی

میدونی این دل من

چگونه حیدری شده

روزی که ثبت نام

مکتب جعفری شده

عشق تو فلک نجات

علی همیشه ناخداست

مقصد این کشتی عشق

یا مشهده یا کربلاست

مدد رسول الله

تعداد بازديد : 277
سه شنبه 08 فروردین 1391 ساعت: 15:29
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

 امام صادق(ص)- مدح

 

چون از افق برآید انوار صبح صادق

در پاى سبزه بنشین با همدمى موافق

شد موسم بهاران پر لاله كوهساران

بستان پر از ریاحین صحرا پر از شقایق

بلبل كه در غم گل مى كرد بى قرارى

شكر خدا كه معشوق آمد به كام عاشق

یك سو نشسته خسرو در بزمگاه شیرین

یك سو نهاده عذرا سر در كنار وامق

ابر بهار گسترد دیباى سبز در باغ

باد از شكوفه افكند بر روى آب قایق

بر آستان معشوق تسلیم شو كه آن جا

صاحب دلان نهادند پا بر سر علایق

زد بلبل سحرخیز فریاد شور انگیز

كاى مست خواب غفلت و اى بندۀ منافق

شد وقت آن كه خوانند حمد و ثناى معبود

شد گاه آن كه نالند در پیشگاه خالق

از بوستان احمد بگذر كه بلبل آن جا

بر شاخ گل سراید وصف جمال صادق 

نور جمال صادق چون از افق برآمد

شد صبح عالم آراش بر شام تیره فایق

از شرق و غرب بگذشت نور فضایل او

چون آفتاب علمش طالع شد از مشارق

تن پیكر فضایل، جان گوهر معانى

دل منبع عنایات رخ مطلع شوارق

همچون صدف ز دریا دُرهاى حكمت اندوخت

چون گوهر وجودش شایسته بود و لایق

بر پایه كمالش محكم اساس توحید

از پرتو جمالش روشن دل خلایق

خورشید برج ایمان، شمشاد باغ امكان

گنجینه كمالات، سرچشمه حقایق

هادى شوند یكسر گر لحظه اى بتابد

نور هدایت او بر جسم هاى عایق

بر لوح سینه اوست آیات حق هویدا

وه! وه! عجب سوادى است با اصل خود مطابق

افكار تابناكش روشن تر از كواكب

اندیشه هاى پاكش خرّم تر از حدایق

آیین جعفرى را بگزین كه دردمندان

درمان خویش جویند از این طبیب حاذق

شاها «رسا» ندارد جز اشتیاق رویت

بنماى رخ كه خلقى است بر دیدن تو شایق

در عرصه قیامت دست از تو برنداریم

كاندر شفاعت توست ما را رجاى واثق


تعداد بازديد : 277
شنبه 22 بهمن 1390 ساعت: 14:16
نویسنده:
نظرات(0)
پیامبر اکرم ص و امام صادق ع

حضرت محمد و امام جعفر صادق(علیهمالسلام)- میلاد


زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا

که رخت نور پوشاندند بر تن آسمانها را

دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق

دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفلها

دو وجه الله ربانی، دو سرّ الله سبحانی

دو رخسار سماواتی، دو انسان خدا سیما

دو عیسی دم، دو موسی ید، دو حُسن خالق سرمد

یکی صادق یکی احمد، یکی عالی، یکی اعلا

یکی بنیانگر مکتب، یکی آرندة مذهب

یکی انوار را مشعل، یکی اسرار را گویا

یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم

یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا

یکی نور نبوت را به دلها تافت تا محشر

یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا

رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله

به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا

یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه

دو تن اما چو ذات پاک یکتا هر دو بی همتا

محمد کیست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت

که گر نازی کند، در هم فرو ریزد همه دنیا

محمد کیست؟ روح پاک کل انبیا در تن

که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا

محمد کیست؟ مولایی که مولانا علی گوید:

"منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا"

محمد از زمانها پیشتر میزیست با خالق

محمد از مکان پیموده ره تا اوج اَو اَدنی

محمد محور عالم، محمد رهبر آدم

محمد منجی هستی، محمد سید بطحا

محمد کیست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش

که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا

محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز

چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را

وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم

کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا

ششم مولا، ششم هادی، ششم رهبر، ششم سرور

که هم دریای شش گوهر بود، هم دُرّ شش دریا

صداقت از لبش ریزد، فصاحت از دمش خیزد

فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا

بسی زهّاد و عبّادند بیمهرش همه کافر

بسی عالم، بسی عارف، همه بی نور او اعمی

دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او

دو کوه حکمت و ایمان، دو بحر دانش و تقوی

مرا دین نبی، مهر علی و مذهب جعفر

سه مشعل بوده و باشد، چه در دنیا چه در عقبی

در دیگر زنم غیر از در آل علی؟ هرگز!

ره دیگر روم غیر از ره این خاندان؟ حاشا!

بهشت من بود مهر علی  و مهر اولادش

نه از محشر بود بیمم، نه از نارم بود پروا

سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر

اگر گردم جدا یک لحظه از ذرّیة زهرا

از آن بر خویش کردم انتخاب نام "میثم" را

که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا


تعداد بازديد : 293
شنبه 22 بهمن 1390 ساعت: 14:16
نویسنده:
نظرات(0)
پیامبر اکرم ص و امام صادق ع

پیامبر اکرم و امام صادق(علیهماالسلام)- میلاد


پیمبـری و  همـه زیـر سایـه ی پرِ تو

دوبـاره جلـوه نمـوده جمـال انور تو

تو آمدی و جهان شد پر از گل و ریحان

تمـام عـالـم امکـان شـده معطر تو

به وسعت  همه ی آسمـان کـرم داری

چه مصرع غلطی!! آسمان، نشانگر تو ؟؟

جهان برای تو و مرتضـاست یـا احمد

جهان، علی و تو، هرسه، برای دختـر تو

تـو احمـدی و نگـیـن پیمبرانی تو

به جـان فاطمه آرام قلب و جانی تو

کلام تو شده درسی به مکتـب پسرت

تو آسمـانی و صـادق درون تو قمرت

ز عطر و بـوی خوش تو دلم بهـا گیرد

شوم چو گوهر نابی فقط به یک نظرت

تو شمع جـان منی ای امیـد قلب همه

زمین نه دور خودش، گردد آن بدور سرت

ندیده عاشقت هستم چنان اُویس قرن

تمـام خلقـت گیتـی گـدا و در به درت

بیا و رحمت خود را نما تو شامل حال

که با نگات بخوانم محـول الاحـوال

چه گویم از تو که سر تا به پا کرم داری

همیشه دست نـوازش تو بر سرم داری

جـدا نبـود ولایـت از آن نبـوت تو

خـزانـه دار رسالت چو جعفرم داری

مزار صادق تو خاکی است و بی زائـر

چه عاشقانـه نگـر زائـر و حرم داری

خبر بده تو به محسن از آن گل پنهان

که جـد من خبر از قبـر مادرم داری؟

بـه خـانـواده ات آقـا ارادتی دارم

محمـد آمـده بـرلب عبـادتی دارم


تعداد بازديد : 157
شنبه 22 بهمن 1390 ساعت: 14:15
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

 امام صادق(ص)-ولادت 


مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق

دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق

فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب

مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق

شب درخشش خورشید آسمان علوم است

که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق

ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم

مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق

تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش

کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق

روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم

حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق

پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت

که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق

بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است

علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق

ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم

خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق

قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی

فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق

کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد

که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق

فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق

ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق

بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک

بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق

چراغ راهنمای بشر به عالم توحید

همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق

کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل

یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق

اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته

ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق

حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او

که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق

بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق

نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق

نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر

نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق

بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت

که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق

شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم

خدای را همه بر آبروی حضرت صادق

قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش

دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق

نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید

بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق

خدا کند که صبا بر مشام ما برساند

شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق

خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید»

سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق


تعداد بازديد : 209
شنبه 22 بهمن 1390 ساعت: 14:14
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

امام صادق(ص)-مدح


باز دنیا پیاله باران شد

تا خدا پرکشیدن آسان شد

آمد از ره، پدر بزرگ رضا

دل ما راهی خراسان شد

کوری چشم  دشمنان علی

پسری حیدری نمایان شد

آمدی عالیجناب فقه و اصول

روضه ها صاحب سخنران شد

مکتب آسمانیش روزی

بانی انقلاب ایران شد

مو سفید و خمیده قامت شد

تا دل گبر ما مسلمان شد

سخنان فصیح و روشن او

باعث اعتبار انسان شد

هر کجا حرف علم او آمد

دشمن شیعه رفت و پنهان شد

.....قطره ای از فرات نوشید و

کربلایی شد و پریشان شد

پدرش تا که آب زد به لبش

یاد شش ماهه کرد و گریان شد

حسرت این خبر به دل مانده :

«صحن تاریک او چراغان شد»

در وطن هم غریب و مظلوم است

شهر او پایگاه شیطان شد


تعداد بازديد : 193
شنبه 22 بهمن 1390 ساعت: 14:11
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

امام صادق(ع)-مدح

 

ای روح صداقت از دم تو

ای گوهر علم از یم تو

زیبنده ی تو است نام صادق

الحق که تویی امام صادق

بر هر سخنت ارادت علم

در هر نفست ولادت علم

میلاد تو ای ولی سرمد

شد روز ولادت محمد

در هفدهم ربیع الاول

شد نور تو بر زمین محول

از صبح ازل امام علمی

تا شام ابد تمام علمی

دانش زدم تو راست قامت

استاد علوم تا قیامت

قرآن به دم تو خو گرفته

ایمان ز تو آبرو گرفته

با نطق تو زنده تا قیامت

توحید و نبوت و امامت

ای در دهنت زبان قرآن

قرآن همه جان تو جان قرآن  

روید چو به بوستان شقایق

از لعل لبت در حقایق

وصف تو هماره بر لب ماست

راه و روش تو مکتب ماست

با تو همه جا مدینه ی ماست

این گفت تو نقش سینه ی ماست

هرکه شمرد سبک صلاتش

فردا نبود ره نجاتش

دور است ز خط طاعت ما

بر او نرسد شفاعت ما

تو مخزن علم کبریایی

تو وارث ختم الا نبیایی

حق را نفس تو نوشخند است

قرآن به دمت نیازمند است

قرآن که در کلام سفته

با نطق تو حرف خویش گفته

هر آیه که جبرئیل آرد

بی نطق شما زبان ندارد

او راه و شما چراغ راهید

ناگفته و گفته را گواهید

تو بر تن پاک علم جانی

استاد مفضل و ابانی

دانشگه نور حق پیامت

صدها چو زراره و هشامت

دارند جهانیان بصیرت

از مؤمن طاق و بو بصیرت

ای زندگیم هدایت تو

دین و دل من ولایت تو

مهر تو همه عقیده ی من

مشی تو مرام و ایده ی من

روزی که گل مرا سرشتند

بر لوح دلم خطی نوشتند

این خط نوشته را بخوانید

من جعفریم همه بدانید

دلباخته ای ز اهل بیتم

خاک ره عبدی و کمیتم

فریاد دوازده امامم

نور است به هر دلی کلامم

با این دو سلاح جنگ کردم

باشد که به خاک پای میثم

میثم بشود فدای میثم


تعداد بازديد : 387
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:17
نویسنده:
نظرات(0)
پیامبر اکرم ص و امام صادق ع

پیامبر اکرم و امام صادق(علیهماالسلام)- میلاد


امشب دو گل دمیده در مکه و مدینه؟

یا سر زده سپیده در مکه و مدینه

مرغان نغمه خوان باغ بهشت خواندند

امشب دو گل دمیده درمکه و مدینه

ای تشنگان رحمت از حق نسیم رحمت

بر خاکیان وزیده در مکه و مدینه

چشم ملائک حق جز شور و شادمانی

چیزی دگر ندیده در مکه و مدینه

یزدان بر آسمان علم و رسالت خود

خورشید آفریده در مکه و مدینه

یک سو نبی اکرم یک سو امام صادق

اینک ز ره رسیده در مکه و مدینه

از آن دو پیک رحمت عرش خدای رحمان

حمد خدا شنیده در مکه و مدینه

با یک مرام و ایده حق امشب آفریده

دو رهبر عقیده درمکه و مدینه

از بس دلم هوائی شد در هوای آن ها

مرغ دلم پریده در مکه و مدینه

با سائلان بگوئید دست کرامت حق

خوانی بزرگ چیده در مکه و مدینه

خنده نشست بر لب تا ای «وفائی» از عرش

گفتند گل دمیده در مکه و مدینه 


تعداد بازديد : 323
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:15
نویسنده:
نظرات(0)
پیامبر اکرم ص و امام صادق ع

پیامبر اکرم و امام صادق(علیهماالسلام)- میلاد


در سایه سار لطف شما پا گرفته ایم

شکر خدا کنار شما جا گرفته ایم

از سائلان هر شبه کویتان شدیم

این درس را ز عالم بالا گرفته ایم

این نوکری و عرض ادب را به نزدتان

از گوشه چشم ام ابیها گرفته ایم

بعد از شما که امتتان چند دسته شد

شکر خدا که دامن مولا گرفته ایم

همواره درب هر کس و نا کس نمی زنیم

ما رزق خود ز ام ابیها گرفته ایم

ما زیر دِین نسل به نسل شما شدیم

از دست زینب تو شفاها گرفته ایم

تا این که بین چاه نیافتیم، روز و شب

یک رشته از عبای شما را گرفته ایم

این رشته از عبای تو حبل المتین ماست

مُهر غلامی حسنت بر جبین ماست

وقتی که آمدی همه جا غرق نور شد

کم کم بساط عشق خداوند جور شد

وقتی تو آمدی دل جَدت جلا گرفت

زیرا که لحظه های صفا و سرور شد

وقتی تو آمدی همه جا بوی حق گرفت

شیطان و فتنه هاش از این خاک دور شد

با این که آخر آمدی اما نوشته اند

یک ذره خاک پای شما کوه طور شد

یک ذره نور تو به دل آسمان نشست

خورشید و ماه بعد به جنس بلور شد

آقا خوش آمدی و قدم رنجه کرده ای

برداشته خدا ز رویش باز پرده ای  

آقا گدای کوی تو دنیا شدند و بعد

این بردگان به لطف تو آقا شدند و بعد

مقداد و بوذر آمد و سلمان کنار تو

هر یک برای خویش مسیحا شدند و بعد

حسرت به قلب خون شده ی مادران نماند

بسیارشان که صاحب لیلا شدند و بعد

با نازِ مقدم تو زمین سربلند شد

افتادگان به خاک، همه پا شدند و بعد

قبل از تو بود بند دو عالم گره گره

تو آمدی و این گره ها وا شدند و بعد

پیغمبران قبل تو از یاد رفته بود

تو آمدی و زنده و احیا شدند و بعد

تو آمدی و نسل تو شد نور فاطمه

مردم گدای حضرت زهرا شدند و بعد

برکوی فاطمه دل ما هم مقیم شد

فرزند اولش به دو عالم کریم شد

رو کرد حق تو را که تو قرآن بیاوری

بعدش نزول سورۀ باران بیاوری

لطفی به ما شد و به نگاهت نوشته شد:

نوری به قلب کشور ایران بیاوری

می خواستی پلی بزنی سوی ما عجم

گفتی کنار خویش تو سلمان بیاوری

گفتی به او که دین خدا حب حیدر است

باید علی بگویی و ایمان بیاوری

می خواستی که مست مِیِ کربلا شویم

گفتی ز نسل خویشِ تو سلطان بیاوری

تو آمدی که همره نور وجود خود

نور خدای عرش فراوان بیاوری

ما را گدای خانه ات آقا حساب کن

مست شراب ساقی خود بوتراب کن

حیدر محمد و تو خودت هم که حیدری

از کل انبیاء الهی تو برتری

آن قدر برتر است مقامت که داده حق

مانند فاطمه به تو دختر چه دختری

در وصف و در مقام تو این واژه کافی است

بعد از خدا تو لایق الله اکبری

از روز اولی که تو پا بر زمین زدی

فهمیده بود جد تو که تو پیمبری

آقا به جان فاطمه و مرتضی بگو

روز جزا مرا به غلامی، تو می خری؟

شکر خدا که ما همگی عبد حیدریم

شاگرد درسِ علم دبستان جعفریم


تعداد بازديد : 171
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:14
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

امام صادق(ع)-میلاد


رسانده ام به حضور تو قلب عاشق را

دل رها شده از محنت خلایق را

دلی که پر زده تا آستان احسانت

که غرق نور اجابت کنی دقایق را

بر این کویر ترک خورده‌ی دلِ خسته

ببار جرعه ای از کوثر حقایق را

مرید صبح نگاه تو می برد از یاد

مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟

نگاه لطف تو آقا به دل بها داده

و با رضای تو دارم رضای خالق را

تویی که ضامن صبح سعادتم هستی

تویی که روشنی هر عبادتم هستی

پر از شمیم بهشت است منبرت آقا

به برکت نفحات معطرت آقا

هنوز عطر ملیح محمدی دارد

گُلِ دمیده ز لب های أطهرت آقا

شبیه حضرت خاتم مدینة العلمی

شنیدنی ست کرامات محضرت آقا

و دیده ایم به وقت جهاد اندیشه

هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا

چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند

رهین مکتب اندیشه گسترت آقا

نگاه روشنت آقا ستاره پرور بود

شکوه بی بدل تو زُراره پرور بود  

تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می شد

دلیل ها همه با عشق مستند می شد

تو آمدی پر و بالی دهی به دل هامان

به پای درس تو هفت آسمان رصد می شد

خوشا به حال دلی که عروج را فهمید

مسیر روشن تو از بهشت رد می شد

میان آن همه شاگرد شد سعادتمند

کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می شد

نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی

تجلیات الهی الی الابد می شد

جهان نشسته سر سفره‌ی روایاتت

شهود می چکد از جلوه زار میقاتت

سر ارادت ما و غبار صحن بقیع

همان حریم بهشتی همان بهشت بدیع

همان دیار الهی که از نسیم خوشش

شده ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع

«و یطعمون علی حبّه ...» نمایان است

کرانه های کرامت چه بی کران و وسیع

گدائی حرمت اعتبار هر عاشق

امید ماست توسل در این سرای رفیع

چه غم ز غربت دنیا و حسرت عقبا

نگاه روشنتان تا برای ماست شفیع

کلید معرفت این جا ارادت و عشق است

سر ارادت ما و غبار صحن بقیع

مگیر از دل من یارب این سعادت را

گدائی حرم اهل بیت عصمت را

غبار مقدم تو عطر آشنا دارد

برای دیده ام اعجاز کیمیا دارد

گدای خانه به دوش توام قبولم کن

گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟

دگر چه جای گلایه ز فقر می ماند

کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد

دل شکسته‌ی من حرف های ناگفته

دل شکسته‌ی من شوق التجا دارد

کسی که بوده تمام وجودش از جودت

در آستانه ات امشب دو خط دعا دارد

همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع

همیشه حسرت دیدار کربلا دارد

چه می شود همه‌ی عمر با شما باشم

غبار صحن تو و صحن کربلا باشم


تعداد بازديد : 287
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:14
نویسنده:
نظرات(0)
پیامبر اکرم ص و امام صادق ع

امشب دو مه دمـیده در مــکه و مدینـه

یا سر زده سپیده در مکه و مـدینه


مرغان نغمه خوان باغ بهشـــت خواندند

امشب دو گل دمیده در مـکه و مـدینه


ای تشنگان رحمت از حق نسیم رحـمت

بر خاکیان وزیده در مـکه و مـدینه


چشم ملائک حق جز شور و شادمانـی

چیزی دگر ندیده در مـکه و مـدینه


یک سو نبی اعظم یک سو امام صادق

اینک ز ره رسیده در مکه و مدینه


با یک مــرام و ایده حق امشــب آفریده

دو رهبـر عقیده در مــکه و مــدینـه


از بس دلـم هوایی شد در هــوای آنـها

مــرغ دلم پــریده در مـکه و مدینه


با سائـلان بگویید دســت کــرامت حق

خوانی بزرگ چیده در مــکه و مـدینــه

دانلود صوت
تعداد بازديد : 183
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:07
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

سینه پر از شور خدا

تو آسمون نور خدا

شهر مدینه پر شد از شقایق

مکه شده پر از صفا

پیچیده تو ارض و سما

عطر محمد و امام صادق

جان زهرا

دلبر ما

نور سر مد یا نبی

اصل خلقت

نور رحمت

یا محمد یا نبی

یا علی علی علی علی علی
تعداد بازديد : 277
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:06
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

ربیع است و دل بر جمال تو شایق

نه بر لاله و ارغوان و شقایق

ربودی تحمل زمن گل ز بلبل

چو لیلی  زمجنون و عَذرا ز وامق

به بوی خوش گل شود مست بلبل

به بوی تو دیوانه بیچاره عاشق

نه چون خط نیکویت اندر ریاحین

نه چون سنبل مویت اندر حدایق

نه زیباست با قامتت شاخ طوبی

نه لایق به سرو قدت  نخل باسق

تویی دوحه بوستان معارف

تویی گلبن  گل  ستان حقایق

تویی عقل اقدم تویی روح عالم

محیط دوایر مدار مناطق

تویی منطق حق و فرمان مطلق

إلی الحقِ داعٍ و بالحق ناطق

إمام الهدی صالح بعد صلح

دلیل الوری  صادق بعد صادق

حلیفُ التُّقی جعفر بن محمد

کثیر الفواضل  عظیم السوابق

دلیل حقیقت لسان شریعت

اما طریقت  بکل الطرائق

ز منصور مخخذول چندان بلا دید

لقد کان  تنهدُّ منه الشواهق

سر اهل ایمان سرو پای عریان

بسی رفت در محفل آن منافق

نگویم ز گفت شنودش که بودش

کَسَمُ الأفاعی و حد البوارق

چنان تلخ شد کامش از جور اعدا

که شد سم قاتل بر او شهد فایق

                      مرحوم شیخ محمد حسین غروی اصفهانی

تعداد بازديد : 197
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:01
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

سیدی مدح تو گویم که تو ممدوح خدائی

ششمین حجت حق نجل رسول دو سرائی

صادق الوعدی و مصداق صداقت همه جائی

مخزن علم خدا مشعل انوار هدائی

گوهـر پنج یـم نور و یم شش دُرِ نابی

همدم پنج رسـل همسخن چارکتابی

علم چون سایه به هر عصر به دنبال تو آید

حلم پیش گل لبخند تو آغوش گشاید

روی نادیده‌ات از چشم همه دل برباید

که تواند که تو را غیر خدا مدح نماید؟

مگر از چشمۀ عرفان دهن خویش بشویم

تـا توانـم سخـن از جابـر حیان تو گویم

دانش خلق بوَد قطره‌ای از بحر کمالت

حسن غیب ازلی جلوه‌گر از مهر جمالت

عرشیان یکسره زانو زده در پیش جلالت

ملک و جن و بشر را عطش جام وصالت

همـه گوشنـد کـه گیرنـد تجـلاّ ز کـلامت

همه مشتاق سخن از لب جانبخش هشامت

مؤمن طاق تو بر طاق سپهر است ستاره

بوبصیر تو بصیرت به بشر داده هماره

چشم هارون درت لاله برآرد ز شراره

دو درخشان دُرِ ناب تو هشام است و زراره

مکتب دهر دگر مثل تو استاد ندارد

تـا که شاگرد همانند ابوحمزه بیارد

توئی استاد و اساتید جهان آینه‌دارت

بوده شاگرد در ایراد سخن چار هزارت

تا لب خویش گشائی همه بی صبر و قرارت

باغبانی و نکویان همه گل‌های بهارت

جلوه‌گـر در فلک، علم سـه خورشید منیرت

«شیخ طوسیِ»تو و«مجلسی»و«خواجه نصیر»ت

«شیخ انصاری»یک شاخه گل از باغ کمالت

زهی از «شیخ مفید» تو و آن بحر زلالت

«کافیِ» «شیخ کلینی» است فروغی ز جلالت

«مرتضی» و «رضی» استاد اصولند و رجالت

«ابن طاوس» تو در مکتب توحید درخشد

تـا قیـامت بـه دل و دیـدۀ ما نور ببخشد

نهضت کرب و بلا داد بر از علم کلامت

بلکه اعجاز حسین‌بن‌علی کرد قیامت

جوشش خون امام شهدا داشت پیامت

تا صف حشر ز خون شهدا باد سلامت

تا ابد مشعل توحید تو خاموش نگردد

انقـلاب تـو و جـد تـو فرامـوش نگردد

چه ستم‌ها که ز منصور ستم‌کار کشیدی

جگرت سوخت از آن زخم زبان‌ها که شنیدی

سوختی، دم نزدی، داغ بنی فاطمه دیدی

دل شب، پای پیاده ز پیِ‌ ‌خصم دویدی

ریخت در خانه تو خصم ستمگر به چه جرمی؟

شعلـۀ آتـش و بیـت‌اللهِ اکبـر بـه چه جرمی؟

گریه‌ها عقده شد ای یوسف زهرا به گلویت

دشمنان شرم نکردند نکردند ز رویت

همه دیدند غبار غم و اندوه به مویت

قاتلت تیغ کشید از ره بیداد به سویت

عاقبت دست عدو زهر جفا ریخت به کامت

بضعـۀ پـاک نبــی بـر جگـر پـاره سلامت!

دوست دارم که نهم چهره به خاک حرم تو

سوزم و شمع‌صفت اشک‌فشانم ز غم تو

چه شود ای به فدای تو و لطف و کرم تو

که دم مرگ بوَد بر سر چشمم قدم تو

چه شود ای به دل «میثم» دلسوخته داغت

کـه بسـوزم به سر تربت بی‌شمع و چراغت؟

                         حاج غلامرضا سازگار

                              با تشکر از پایگاه اطلاع رسانی مدایح


تعداد بازديد : 189
پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت: 7:00
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

پیامبر اعظم(س)-مدح


درکوه انعکاس خودت را شنیده ای

تا دشت ها هوای دلت را دویده ای

در آن شب سیاه نگفتی که از کدام

وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیده ای ؟

«تبت یدا... » ابی لهبان شعله می کشند

تا پرده ی نمایش شب را دریده ای

رویت سپیده ای ست که شب های مکه را ...

خالت پرنده ای ست رها در سپیده ای

اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد

با چشمکی ستاره و ماه آفریده ای

باران گیسوان تو بر شانه ات که ریخت

هر حلقه یک غزل شد و هر مو قصیده ای

راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج

افتاد از شگفتی دست بریده ای

دیگر چرا به عطر تو ایمان نیاوریم

ای لهجه ات صراحت سیب رسیده ای !

بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل

تا خلوت خدا، تک و تنها پریده ای

دریای رحمتی و از امواج غصه ها

سهم تمام اهل زمین را خریده ای

حتی کنار این غزلت هم نشسته ای

خط روی واژه های خطایم کشیده ای

گفتند از قشنگیت اما خودت بگو

از آن محمدی که در آیینه دیده ای


تعداد بازديد : 401
سه شنبه 18 بهمن 1390 ساعت: 17:43
نویسنده:
نظرات(0)
امام صادق ع

امام صادق(ص)-مدح

 

ای علـم خـدا در نـفس روح فـزایت

ای بوسه زده صدق به خاک کف پایت

آغـوش خـدا بـاز بـه هنگام دعـایت

لبریـز شـده ظـرف زمان هـا ز ثنایت

عالم همه لب‌تشنه تو، دریای علومی

استـاد کلیـم الله و عیسـای علـومی

****  

تو نخل علوم استـی و دانـش رطـب تو

آیــات خــدا شیفتــۀ لعــل لــب تو

خـورشید چراغـی است به بزم ادب تو

تا هست شب و روز بوَد روز و شب تو

علم است یکی لاله ز بستان وسیعت

تا حشر، اساتیـد جهاننـد مـطیعت

دریای کمالات، یکی جرعه ز جامت

توحید زده بوسه به لب های هشامت

آیـات خـدا دانــۀ مـرغ لـب بامت

جبریل امین مست ز صهبای کلامت

تو شعلۀ روشنگـر مصبـاح هدایی

تو نخل شکوفا شدۀ خـون خدایی

****

عترت به تو می بالد و قرآن به تو نازد

نازند به ایمان همـه، ایمـان به تو نازد

علم و ادب و حکمت و عرفان به تو نازد

والله قسـم، داور منـان بـه تــو نازد

تو علمی و انصار تو دور تو رواقت

در هر دو جهان طاق بوَد مؤمنِ طاقت

بی‌مهـر تـو بـر نخل ولایت ثمری نیست

بی نطق تـو از خون شهیدان اثری نیست

بی نـور تو بـر گمشدگان راهبری نیست

غیر از سر کوی تو به عالم خبری نیست

از شدت ایمان به تو بودش چو توسل

شد آتش سوزنده به هارون درت گل

****

رخسار تو خورشید دل اهل یقین است

وصف تـو به پیشانـی قرآن مبین است

اخبار و روایات تو سرمایـۀ دین است

گلخانۀ فقه تو سماوات و زمیـن است

استاد چو حمران تـو دیدند، ندیدند

چون جابـر حیان تو دیدند، ندیدند

پـرواز دعـا بستـه بـه آییـن تو باشد

شیرینـی جـان از لب شیرین تو باشد

جبریـل امیـن بنـدۀ تمکیـن تو باشد

آییــن مــن آیینــۀ آییـن تـو باشد

جز مذهب حق تو، به قرآن، به پیمبر

لا مذهبـیِ محض بـوَد مذهب دیگر

****

قـرآن همـه رازی کـه بـوَد زیر زبانت

آیــات خــدا ریختـه از دُرج دهانت

سوگند به قرآن همه وحی است بیانت

مهمان بـه سر سفرۀ علم است جهانت

نه شافعی و مالکی و حنبلی‌ام من

والله قسـم پیـرو آل علـی‌ام من

حکمت شده لطف و کرم حضرت صادق

دانشگــه قــرآن، حـرم حضرت صادق

جاری است مسیحا ز دَمِ حضرت صادق

علـم است بـه ظلِّ علـم حضرت صادق

علمش همه نور است به طور دلِ آگاه

نوری است که فرموده خدا یقذفه الله

****

اولاد پیمبــر همـه نورنـد کــه نورنـد

یک سلسله زین طایفه دورند که دورند

اینـان بـه دو دنیا همه کورند که کورند

پامال صف حشـر چو مورند که مورند

هفتـاد و دو فرقه که هلاکند، هلاکند

یک فرقه فقط اهل نجاتند که پاکند

تا چند به این سوی و به آن سو نگرانید

قـرآن بگشاییــد و بخوانیـد، بخوانیـد

خـود را همـه بـر آل محمـد برسانید

آن فرقـه کـه از اهـل نجاتنـد، بدانید

والله قسـم ذریّـۀ پـاک رسولنـد

نسل علی و حضرت زهرای بتولند

****

والله بـوَد راه خدا، عترت و قرآن

پیغمبر ما داده ندا عترت و قرآن

بنوشتـه بـه خـون شهـدا عتـرت و قرآن

یک لحظه ز هم نیست جدا عترت و قرآن

میثم درِ این خانه نجات است نجات است

خـاک درشان خوب‌تر از آب حیـات استح میثم


تعداد بازديد : 155
سه شنبه 18 بهمن 1390 ساعت: 17:34
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 5
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف