ولادت امام حسین ع - 4

ولادت امام حسین ع - 4

ولادت امام حسین ع - 4

ولادت امام حسین ع - 4

ولادت امام حسین ع - 4
ولادت امام حسین ع - 4
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای همه ی کون ومکان مست تو قوت وقدرت همه دردست تو ای نفست آیه ی توحید ما عزت وحکمت همه پابست تو ج

ای همه ی کون ومکان مست تو

قوت وقدرت همه دردست تو

ای نفست آیه ی توحید ما

عزت وحکمت همه پابست تو

جذبه ی تو جذبه ی اللهی است

خالق هستی خودش مست تو

ذات صفاتی که خداوند را

هست دراین دایره پیوست تو

بین توذات خدا فرق نیست

بندگی اوشده دربست تو

دست تودادست خدا هرچه هست

هستی اوهست اوهست توست

مببداومقصدهمه دربندتوست

عالم گردون همه پابست توست

باعظمت ترزتوعالم ندید

روح جنانی،جهان مست تو

درهمه جا قد چوعلم میکنی

حضرت عباس بغل دست توست

گفت پیمبر که انا من حسین

هرچه امام است همه هم دست تو

هرنبی وهروصی وهرولی

ازتوحسین بن علی منجلی

ای همه ی روح ولایت حسین

ایت   ؟ نبوت حسین

روشنی چشم پیمبرشدی

لحظه ی پرشورولادت حسین

بال وپرفطرس پرسوخته

میطلبدازتوشفاعت حسین

برقدمت دوخته چشم علی

ای همه ی نورهدایت حسین

ایینه ی حق ایینه ی کردگار

ای دوجهان وسعت رحمت حسین

ای به فدای انا العطشان تو

ازازل اماده ی غربت حسین

بیشترازاین اناعریان مگو

شعله مزن بردل مامت حسین

پیرهنی مادرتوبافته

ای پسرخوش قدوقامت حسین

مبعث ومیلادتوگویی یکیست

جنس تو ازجنس شهادت حسین

ای دل تو محو جمال خدا

وصل حسن وصل حسینست وصال خدا

ای که به دل شاه دومحرم تویی

فلسفه ی ماه محرم تویی

ساخته ی سوره ی هودی ولی

سوخته ی سوره ی مریم تویی

کاف تویی عین تویی صا دتو

نور تویی عشق تویی غم تویی

نورتویی مهرتویی ماه تو

روح تویی دشت تویی درتویی

کرب وبلای تو مسیرخداست

کعبه ی دل بین دمادم تویی

واسطه ی بین تمام بشر

رشته ی حق الله محکم تویی

قبله ی آمال همه انبیا

جام جم احمد وآدم تویی

نام تو آرام دل اهل بهشت

سعی تویی کوثر و زمزم تویی

عشق تویی درخلقت و حق کیمیاست

رزق حلال همه عالم تویی

سرورآزادی وآزادگی

آبروی بیرق وپرچم تویی

شیعه به دستان تودارد نظر

دادرس شیعه مسلم تویی

زینبیه منتظر نصرت است

شام بلاراهمه مرهم تویی


تعداد بازديد : 218
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 19:02
نویسنده:
نظرات(0)
از من گرفته طاقت و صبر و قرار، لب شهر مدینه منتظر انفجار ، لب پا بر زمین گذاشت ، نبی سجده اش گرفت

از من گرفته طاقت و صبر و قرار، لب

شهر مدینه منتظر انفجار ، لب

پا بر زمین گذاشت ، نبی سجده اش گرفت

یعنی که زعفران دهن است و انار لب

نامش چقدر با همه کس فرق میکند

با یا حسین حسین رود از اختیار ، لب

چشمش شبیه چشم غزالان زود رنج

صدها فرشته دور سر و...بیشمار ، لب

خنده و گریه در قلمش جمع می شوند

زیبا ترین کتاب شده انتشار، لب

اما چرا رسول و علی گریه می کنند!؟

دارد علی چه می شنود از نگار ، لب!!!؟

یک لب به گریه و لب دیگر به ارتعاش

انگار دیده است که آن نیزه دار... لب...

یعنی علی ! حسین تو را ذبح می کنند

یعنی که خون میچکد از هر کنار ، لب

یک روز می شود که زمین گریه میکند

از یک تن برهنه و پُر انکسار ، لب

کرببلا...عطش...رسولی که سجده کرد

گودال...شمر...ساعت دو...انتحار...لب...!.

 شاعر: سيد نيما نجاري


تعداد بازديد : 139
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 19:01
نویسنده:
نظرات(0)
شوري است ميان سينه ، دل بيتاب است غوغاست در آسمان و شب مهتاب است از عرش صداي هلهله مي آيد عيد است

شوري است ميان سينه ، دل بيتاب است

 

غوغاست در آسمان و شب مهتاب است

 

از عرش صداي هلهله مي آيد

 

عيد است...شب ولادت ارباب است

 

 

 

ارباب جهان امير عالم آمد

 

فرزند علي"ع"نگين خاتم آمد

 

از عرش به فرش آمده خون خدا

 

بر ذات خدا آيت اعظم آمد

 

 

 

بر جان جهان حسين"ع" جانان باشد

 

بر ملك جهان حسين"ع" سلطان باشد

 

با خلق جهان بگو كه با عشق حسين"ع"

 

هر كس شده مانوس مسلمان باشد

 

 

 

بي عشق حسين"ع" بي كسم بي كارم

 

با عشق حسين"ع" ماجراها دارم

 

يك عمر گذشت و آرزويم اين است

 

اي كاش ميان روضه جان بسپارم

 

 

 

عيد است ولي من اشك نم نم دارم

 

در ديده ز غصه ي حسين"ع" يم دارم

 

عيد است ولي رخت عزا ميپوشم

 

آقا چه كنم حال محرم دارم

 

 

 

با ياد محرمت عزا ميگيرم

 

بر پزچمتان خورده گره تقديرم

 

من منتظرم فقط شما لب تر كن

 

اصلا تو بگو بمير ، من ميميرم

 

 

 

اي واي هواي كربلا زد به سرم

 

اي كاش شود كه تا حريمت بپرم

 

من كربوبلا نرفته ام ، دردم را

 

جز بر در خانه ات كجا من ببرم...

 

 

 

تا كربوبلا نيامدم  جان ندهم

 

عشقت به جهان قسم به قرآن ندهم

 

يك كربوبلا و...بعد جانم بستان

 

گفتم كه حرم نرفته من جان ندهم...

 

شعر از محمد هاشم مصطفوي


تعداد بازديد : 139
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 19:01
نویسنده:
نظرات(0)
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده
روزی شعر من امشب دو برابر شده است

چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است

چون که بانوی کلابیه پسر آورده

چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده

هر که از قافله فطرسیان جا مانده

نظرش خیره به گهواره سقا مانده

زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد

بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد

با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد

کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد

 

از در خانه او پا نکشیدم هرگز

چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز

 

ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد

همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد

در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت

در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت!

این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت

مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت

علی اکبر به ثنا گویی او می آید:

چقدر منبر کعبه به عمو می آید

خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد

در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد

گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد

مسجدی بود که بابای من آبادش کرد

 

از در خانه او پای نکشیدم هرگز

چون حسینی تز از عباس ندیدم هرگز

 

«کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی

«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!

روی چشم تو بود جای حسن جای حسین

هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین

پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است

و فقط محضر زینب سر تو پایین است

ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد

بنویسید رقیه چه عمویی دارد

صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود

نام تو در دل میدان رجز قاسم بود

زور بازوی علی ریخته در بازویت

ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت

تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است

لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است

وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای

فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟!

ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟

«أشهد أن علیاً ولی الله» بگو

او علمدار حسین است ببخشید مرا

مدح او کار حسین است ببخشید مرا

شاعر: مجيد تال


تعداد بازديد : 407
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 19:00
نویسنده:
نظرات(0)
صد شکر که شام انتظار آخر شد چشمان ، همه از شوق حضورش تر شد خوشحال ترین مرد جهانست علی یک بار دگر

صد شکر که شام انتظار آخر شد

چشمان ، همه از شوق حضورش تر شد

خوشحال ترین مرد جهانست علی

یک بار دگر فاطمه اش مادر شد

شاعر: زهرا هدایتی


تعداد بازديد : 95
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:57
نویسنده:
نظرات(0)
این چه حرفی ست که در عالم بالاست بهشت هر کجا حرف " حسین " است همان جاست بهشت :شاعر :

   این چه حرفی ست که در عالم بالاست بهشت       

 

 هر کجا حرف " حسین " است همان جاست بهشت



:شاعر :   رضا رسول زاده


تعداد بازديد : 315
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:56
نویسنده:
نظرات(0)
السلام علیک یا ابا عبدالله ع ای عشق تو وقف نور عینی امشب پیوسته به حال شور و شینی امشب خو

السلام علیک یا ابا عبدالله ع 

 

ای عشق تو وقف نور عینی امشب  

پیوسته به حال شور و شینی امشب  

خوش باش به شادیّ دل اهل ولا 

مهمان  کرامات  حسینی  امشب 

---- 

حسینی ام دلم غرق نیاز است  

علی از شوق در حال نماز است  

شب میلاد سالار شهیدان  

درِ جنّت به روی خلق باز است  

اصغر چرمی


تعداد بازديد : 136
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:52
نویسنده:
نظرات(0)
اى نور خدا بيا وُ مهتابم كن در بحر وجود دُرّ نايابم كن آقا به نماز شكر زهرا امشب مشمول دعاى بين


اى نور خدا بيا وُ مهتابم كن

در بحر وجود دُرّ نايابم كن

آقا به نماز شكر زهرا امشب

مشمول دعاى بين محرابم كن

دل را بِسِتان و با زبان ساده

بر لوح محبّين  حسین قابم کن

من غرق گناهم به مقام العَفْوْ

دستان مرا بگير و توّابم كن

امشب كه علىّ و فاطمه خوشحالند

در محفل اهل بیت شادابم كن

آقا به گل روی شفیع محشر

در زُمره ى نوكران اربابم كن

اي يوسف زهرا ز سر لطف بیا

مهمان نماز شب سردابم كن

اصغر چرمی


تعداد بازديد : 143
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:52
نویسنده:
نظرات(0)
شعر مدح امام حسین (ع) _ حسن کردی گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد

گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد

در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد

واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نيست

اما تو خواستي و دميدن شروع شد

از التقاط موج دو دريا كنار هم 1

مرجان ظهور كرد و رسيدن شروع شد

پاداش افريدنتان را خدا گرفت

خنديد فاطمه و خريدن شروع شد

حالا علي كنار تو احساس مي كند

زيبا ترين بهانه ديدن شروع شد

اي دلنواز،عشق من اي دلرباترين

تا امدي تو ناز كشيدن شروع شد

تا بال هاي زخمي فطرس به پات خورد

بعد از هزار سال پريدن شروع شد

با تو خدا براي من از نو نوشته شد

خاك من از اضافه خاكت سرشته شد

هستي مشابهت كسِ ديگر نداشته است

مانند چشم هاي تو دلبر نداشته است

انگشت در دهان تو دارد نبي چرا

يعني خدا كه دايه بهتر نداشته است

وقتِ حسينُ منيِ پيغمبر است تا

باور شود حسين برابر نداشته است

جبريل معتكف شده بر گاهواره ات

تا خنده ات نديده سرش بر نداشته است

از يك كلام ختم به صد ها كلام كه...

اقا، كسي شبيه تو مادر نداشته است

هر روز ابِ خوردني ات سلسبيل بود

در خانه فاطمه غمِ كوثر نداشته است

تا تربت تو هست طبيب و دوا چرا

تا كربلاست حاجت قبله نما چرا

عاشق كه ميشوم به خدا از شما شوم

زير سر شماست اگر مبتلا شوم

هر روز در هواي شما بال ميزنم

پايين پاي روضه تان تا رها شوم

حتمآ اسير در چه كنم ميشوم حسين

وقتي به قدر يك نفس از تو جدا شوم

من بي نگات، لحظه به لحظه جهنمم

يك ثانيه بدون تو بايد قضا شوم

كم كم صدام در نفست پير ميشود

شايد كه مستجاب به ياليتنا شوم

بي تو بهشت جاذبه كوچكي نداشت

اصلآ خدا نخواسته بي كربلا شوم

حالا كه شعر مي كشدت سمت كربلا

دنبال ضجه هاي حروف دلم بيا

اي بوي سيب شهر سحر هاي فاطمه

سجاده بهشتيِ دنياي فاطمه

اي بالش سرت شده بال فرشته ها

ارام ميشوي تو به لالاي فاطمه

وقتي شما نيامده گفتي انالغريب

ديگر چه امده سر رؤياي فاطمه

روزي كه رنگ سرخي پيراهنت نشست

يك گوشه زير گردنتان جاي فاطمه 2

تا ديد رنگ چهره مادر غروب كرد

حتي گرفت گريه باباي فاطمه

تا سوره مقطعه تفسير مي شوي

يك نينوا شود همه ناي فاطمه

عيد و عزا به شعر من اصلاً نيامده

تا روضه هست جشن گرفتن نيامده

شاعر كه شعر را به جلوتر كشيد و بعد...

پنجاه و چند سال گذشت و رسيد و بعد...

از محتشم به منبر سبز رسول تا

:اين كشته فتاده به هامون:شنيد و بعد...

حالا غروب زخمي روز دهم شد و

دامن كشان كه خواهرتان مي دويد و بعد...

مي ديد هر چه نيزه و شمشير و سنگ بود

گويا به سمت چشم شما مي پريد و بعد...

او مي دويد و كاش نمي ديد صحنه را

:الشمر جالسَُ:به روي سينه ديد و بعد...

با ضربه هاي پشت سر هم ز پشت سر

پيش نگاه فاطمه سر را بريد و بعد...

پيش نگاه حيرت زينب مقابلش

خون گلوت را سرِ نيزه چشيد و بعد...

بس كن كه سنگ اب شد از روضه هاي تو

دارد چكيده مي شود اشك خداي تو


تعداد بازديد : 111
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:51
نویسنده:
نظرات(0)
شعر مدح حضرات حسین (ع) سجاد (ع) ابوالفضل العباس (ع) _ حسین قربانچه لطف و احسان و کرم ممتد که باشد

 لطف و احسان و کرم ممتد که باشد بهتر است

شعله های عشق بیش از حد که باشد بهتر است

کفترانِ مست روی منحنی سر می خورند

پس به  روی خانه ها گنبد که باشد بهتر است

چهارده قرن است مست بچه هایِ حیدریم

میکده داری جد اندر جد که باشد بهتر است

دین اگر معنا و مفهومش ولایِ مرتضی است

بانیِ دین مبین احمد که باشد بهتر است

هر حیاط از این حرم، یک حوض دارد کوثری

پس بهشت ما همان مشهد که باشد بهتر است

لیلة المحیا نجف قسمت نشد مشهد که شد

روح از اینجا تا نجف پرواز دارد خود به خود

کاش جان را کمتر از اینها تلف می ساختند

جای خون در رگ رگ قلبم صدف می ساختند

خاکم اما خاک مرغوب کف پای علی

رسّ ما را در حرم، کاشی کف می ساختند

من مسلمان نگاه حیدرم شایسته بود

کعبه را همرنگ ایوان نجف می ساختند

عالم ذر شیعه با این شیوه می شد انتخاب

غمزه میفرمود علی، از کشته صف می ساختند

در کفم چیزی نمی بینم خریدارش شوم

کاش در دستم کلافی از کنف  می ساختند

سائل دست علی مرتضایم راضیم

معتکف در گوشۀ صحن رضایم راضیم

دین به نامِ احمد است اما تجلی حیدر است

زهد و تقوا و تبری و تولی حیدر است

یک پرِ کاهم اگر محشر شود کوه عمل

حداکثر ساز این حداقلی حیدر است

پشتِ اوادنی اگر باشد کسی پیش خدا

مدعیِ اول این هم محلی حیدر است

هر زمان که مصطفی اندوه قلبش را گرفت

دید دردِ سینه را تنها تسلی حیدر است

هفت شهر عرش را احمدنگاهی کرد و گفت:

حق والانصاف اینجا  هم تجلی حیدر است

هرکه از روز ازل مِی  خورده از جام علی 

میکند پرواز  رویِ عرش ، با نام علی

آنکه بین آسمانها میل هفتم می کند

خاصّان را یهتدی سویِ هداکم می کند

از بیابان عدم رد میشدم دیدم علی

آب و گِل دستش گرفته کشت گندم می کند

احمد مختار میفهمد علی را ، خضر هم

زیر بار این تجلی دست و پا گم می کند

این رسالت روی دوش آن رسولی هست که

بیش تر از حد خودش را خرج مردم می کند

دردها را،غصه ها را، رنج ها را، یک به یک

مصطفی با مرتضی، امشب تفاهم می کند

ای بزرگ خاندان آب، ای عالیجناب

ما همه سلمان محضیم و خراب بوتراب

هر که امشب محرم سِر شد خدایی می شود

نوکر مخلص از امشب کربلایی می شود

کعبه با اهل و عیالش میرود سوی عراق

نیمۀ شب در مدینه جابجایی می شود

بوسۀ  ام البنین بر دستِ زینب می خورد

بوسه ای که ابتدایِ این جدایی می شود

بانگ جبریل است که پیچیده بین آسمان

کیست که در راه مولایش فدایی می شود

لحظۀ سخت سفر از پیش مادر میرسد

در کنار قبر او حال و هوایی می شود

مهربان مادر زمان رفتن من آمده

پیش من باش آن زمانی را که دشمن آمده


تعداد بازديد : 199
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:50
نویسنده:
نظرات(0)
شعر مدح امام حسین (ع) _ محمد حسین رحیمیان عشقی است در میان دل ما که کیمیاست این عشق این جنون همه

عشقی است در میان دل ما که کیمیاست

این عشق این جنون همه ی آبروی ماست

روزی ماست نوکری خوب خانه ای

آقای ما کریم و جوانمرد و باوفاست

ما در بهشت هم همه دنبال هیئتیم

جنت بدون روضه ی ارباب بی صفاست

سر می دهیم و منت مردم نمی کشیم

هستیم سائلان حسین تا خدا خداست

شکر خدا حسین شده زندگی ما

شکر خدا که در دل ما عشق کربلاست

جای گلایه نیست که تکفیر می شویم

«داریم با حسین حسین پیر می شویم »

من رعیت و غلام تو سلطان کربلا

من مور ناتوان تو سلیمان کربلا

دستی که بین عرش نوشته تو را امیر

من را نوشته است پریشان کربلا

دست مرا رها نکن و بی کسم نکن

دریاب حال زار مرا جان کربلا

موی مرا سفید نموده است حسرت ِ

پابوسی تو نیمه شعبان کربلا

دارد میان قلب خدا جای دیگری

هر کس که گشته است مسلمان کربلا

شکر خدا که مثل بزرگان و عرشیان

 هر ماه من شده است محرم حسین جان

وصفت به ذهن کوچک من جا نمی شود

جز تو کسی برای من آقا نمی شود

هر کس بهشت ، بی تو بخواهد جهنمی است

اصلا بهشت بی تو که معنا نمی شود

من می خورم قسم که کسی عاشقت حسین

مثل رباب و زینب و سقا نمی شود

آن قدر این دلم به تو وابسته هست که

امروز من بدون تو فردا نمی شود

کاری به خوب یا بدی من نداشتی

آقا کریم تر ز تو پیدا نمی شود

آقا به آبروی علی اصغرت قسم

من را ببخش نوکر خوبی نبوده ام

داده همیشه لطف تو من را خجالتی

آقای کربلا چه قدر با محبتی

ماندم چرا نگاه تو افتاد سوی من ؟!

من هیچ هیچ هیچم و تو بی نهایتی

ایل و تبار تو همه  آقا و پادشاه

ایل  و تبار من همه  مجنون و هیئتی

شکر خدا برای گدایی خانه ات

داریم با تمام رفیقان رقابتی

ما را همه به نام شریفت شناختند

داده خدا به ما چه بهایی چه قیمتی

ما اوج عشق را درِ این خانه یافتیم

در هیئت حسین خدا را شناختیم

دنیای بی تو پر ز غم و رنج آور است

دنیای با تو مثل بهشت است محشر است

رحمت به آن که داد همین نکته یاد ما

هر کس نشد گدای تو از سگ نجس تر است

ما از همه لذایذ دنیا گذشته ایم

گریه به زیر پرچم تو چیز دیگر است

گویند نوکران و کنیزان خانه ات

عرض ادب برای تو با اشک بهتر است

یک روز می رسد که به لطف دعای تو

بانی مرگ ما تن پر زخم و بی سر است

هر شب برای حنجر تو زار می زنم

یاد بریدن سر تو زار می زنم


تعداد بازديد : 169
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:47
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مدح و ولادت عید است و جهان روضۀ رضوان حسین است از عرش الی فرش، گلستان حسین است بـا

امام حسین(ع)-مدح و ولادت

 

عید است و جهان روضۀ رضوان حسین است

از عرش الی فرش، گلستان حسین است

بـا گریـۀ شـوق نبـی و حیــدر و زهـرا

چشم همگان بر لب خندان حسین است

تنها نه به سویش شـده فطرس متوسّل

خلق دو جهان دست به دامان حسین است

ای خیـل مـلک حـرمت او پاس بدارید

کاین طایرِ پرسوخته، مهمان حسین است

میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش

زیرا که خداوند ثناخـوان حسین است

»فطرس» طلب عفو کن از یوسف زهرا

العفو بگو، عفو به فرمـان حسین است

گمــراه نگــردید کــه مصباح هدایت

تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است

آدم نــه فقــط بــر در او بــرد تــوسّل

عالـم بـه سـر سفرۀ احسان حسین است

آزادگـی و غیــرت و ایثــار و شجــاعت

این چـار، الفبـای دبستـان حسین است

بـا خــون شهیــدان بنویسید و بخوانید

این بیت که سرلوحۀ دیوان حسین است

سـردادن و مهـلت بــه ستمــکار ندادن

خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است

گـــر تشنــه‌لبِ آب بقاییــد، بیاییــد

سرچشمۀ آن در لبِ عطشان حسین است

شیعـه اسـت کـه تـا دامنـۀ صبح قیامت

با آتش دل شمع شبستـان حسین است

ای شیعـه مکـن بــر دگــران باز درِ دل

ایـن خانـۀ آتـش‌زده از آن حسیـن است

خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی

والله قسـم خـون جوانـان حسیـن است

تا صبـح قیـامت بـه سـر نیـزه عیان است

هفتـاد و دو آیـه که ز قرآن حسیـن است

بر گوهــر اشکــش نتــوان یافــت بهایی

آن دیده که می‌گرید و گریان حسین است

در معرکـۀ عشـق نگـه کـن کــه ببینـی

سرها همه چون گوی به چوگان حسین است

اعجـاز مسیحـا کنـد از زخـم تـن خود

هر کشته که افتاده به میدان حسین است

حاشا که ز شمشیر ستمگـر بهـراسیم

در سینۀ ما چاک گریبان حسین است

هرگـز نـرود آبـش بـا کفـر به یک جو

تا امـت اسـلام، مسلمـان حسین است

حـق است اگر ناز فروشیـم به فردوس

زیرا دل ما روضۀ رضوان حسین است

»میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست

ایـن از اثـرِ فتــح نمایان حسین است


تعداد بازديد : 105
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:03
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-ولادت امشب از قافله نور خبر دارم من از سواران سلحشور خبر دارم من از نشاط پری و حور

امام حسین(ع)-ولادت

 

امشب از قافله نور خبر دارم من

از سواران سلحشور خبر دارم من

از نشاط پری و حور خبر دارم من

از شکوه دل پر شور خبر دارم من

شب زیبائی و روز طرب انگیز رسید

ساقی میکده با ساغر لبریز رسید

امشب از نور دل فاطمه صحبت دارم

با شما صحبتی از جلوه عصمت دارم

سخن از شادی گل های مسرت دارم

خبر از آینه ی عشق و محبت دارم

غرق شیدائی و شورم اگر از شور حسین

جبرئیلم که خبر می دهم از نور حسین

شهر یثرب ز رخش نورٌ علی نور بود

رشک فردوس برین رشک دل طور بود

خاطر اهل ولایت همه مسرور بود

خانه فاطمه پر ولوله و شور بود

مرتضی شکر خدا کرده و رویش بوسد

مصطفی گریه کنان زیر گلویش بوسد

این گل سرخ که زیبنده زهرا و علی ست

لاله گلشن ارزنده زهرا و علی ست

این همان چشمه جوشنده زهرا و علی ست

این همان مهر درخشنده زهرا و علی ست

از فروغ رخ او تا که تکلم کردند

بر رخش این دو گل یاس تبسم کردند

نور او منبع و سرچشمه خورشید بود

روی او خوب تر از ماه شب عید بود

مهر او آینه روشن توحید بود

حب او روز جزا مایه امید بود

هر که شد ذره این مهر به خورشید رسد

پیرویش عاقبت الامر به توحید رسد

آی فطرس به خدا قبله حاجات رسید

خیز از جا که کنون وقت ملاقات رسید

بنگر لاله ای از گلشن سادات رسید

نور سبزی ز جمالش به سماوات رسید

 نور این مهر چراغ سحرت خواهد داد

عطر این گل ز وفا بال و پرت خواهد داد

روی او آینه صبر و ثبات است بیا

نفسش باعث احیاء حیات است بیا

در دو عالم همه را فلک نجات است بیا

بهر آزادی تو برگ و برات است بیا

کائنات از دم او زنده و جاوید شوند

گمرهان با نگهش پیرو توحید شوند

این همان است که دل در طلبش می کوشد

کوثر عشق ز انگشت پیمبر نوشد

به تنش جامه گلرنگ شهادت پوشد

این همان است که خونش همه دم می جوشد

دل جبریل «وفائی» ز غم او خون است

این حسین است که اسلام به او مدیون است


تعداد بازديد : 188
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:01
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مدح و شهادت ای شجر طیبۀ کردگار وی ثمر نور خداوندگار سورۀ مستورۀ اردوی وحی آیت مخزو

امام حسین(ع)-مدح و شهادت

 

ای شجر طیبۀ کردگار

وی ثمر نور خداوندگار

سورۀ مستورۀ اردوی وحی

آیت مخزونۀ دارالقرار

خیر کثیر همۀ اولیاء

رحمت موصولۀ لیل و نهار

کون و مکان، مُلک و مَلک را امیر

آب حیات است تو را وامدار

هستی و مستی همه در دست تست

داده خدا در کف تو اختیار

زمرۀ مخلوق گرفتار تو

فطرت هر فرد تو را بی قرار

سَرو بلند علوی قامتت

شاخۀ طوبای جنان را وقار

چهرۀ زیبای تو مصباح نور

بندۀ گیسوی تو شب زنده دار

عطر خداوندی تو بوی سیب

میوۀ لبخند تو فصل بهار

معدن علم ازلی محضرت

برج عمل از تو شده استوار

بی تو شود غرق، بشر در تباه

با تو به ساحل برسد روزگار

مهد تو کشتی نجات بشر

مرکبِ قنداقۀ تو گاهوار

فطرس پر سوخته هر روز و شب

پیک سلام همگان بر تو یار

حضرت خورشید سلامٌ علیک

مظهر توحید سلامٌ علیک

ای نَفس قافلۀ انبیا

وی جگر قاطبۀ اولیا

حمد، خدا را که تو را آفرید

حبّ تو بخشید به دل های ما

صلب تو پاک از ازل ای پاکزاد

صنع تو نوآوریِ کبریا

طینت تو زینت عرش برین

شأن رفیع تو همان هل اتا

روح تو ای رایحۀ ماندگار

جاری و ساری ست به روح القضا

خون تو ای خون خدای کریم

با رگ ابناء بشر آشنا

درس تو آزادی از این ما و من

تا بشود بنده، خدا را فنا

خاک رهت ای پسر بوتراب

سُرمۀ چشم مَلک و اتقیا

ای به خدا از همه نزدیک تر

راه میان بُر به خدا کربلا

بانی و بنیان شهادت تویی

از ازل ای صاحب این ماجرا

هیچ امامی نَه چنین باب کرد

معرفت اهل هُدی تا خدا

هدیه به مظلومی تو نُه امام

سلسله ات سلسلۀ اوصیا

مثل تو ارباب ندیده کسی

چون تو ننازد به غلام سیا

حضرت خورشید سلامٌ علیک

مظهر توحید سلامٌ علیک

هر که دهد گوش به فرمان تو

می شود از خیل شهیدان تو

لطف کند فاطمه در حق او

هر که شود هم دل و پیمان تو

گر نکند حضرت زهرا نگاه

حُر نشود یک شبه مهمان تو

هر که به دستان تو احیا شود

چهره سپید است به دامان تو

آن که به اردوی تو احضار شد

ترک نباید کند از جان تو

پیک تو چون خیمۀ ما زد کنار

صد چو زهیر است به میدان تو

مرکب و شمشیر نیاید به کار

در طلبِ مهرِ درخشان تو

سر بنهد جان بدهد عاشقت

در عوض چهرۀ خندان تو

بگذرد از هستی خود مبتلا

تا نرسد کودک عطشان تو

تن ندهد جز به فدایی شدن

کشتۀ گیسوی پریشان تو

آب نبندد به خیامت غلام

تا که نلرزد تن طفلان تو

چون سر تو بر سر نیزه رود

خواهر تو ناطق قرآن تو

ناقه اگر رفت به شام بلا

چوب یزید است به دندان تو

حضرت خورشید سلامٌ علیک

مظهر توحید سلامٌ علیک

ای شب عشّاق شب آخَرت

غرق مناجات همه لشگرت

قاسمت از شهد عسل مستِ مست

بِین دو انگشت چه دید اکبرت

در صَدَد گفتن لبیک شد

بعد سخنرانیِ تو اصغرت

رحم کن ای ماه بر این اختران

می شنود حرف تو را دخترت

صحبتِ غربت مکن ای با وفا

جان برادر! چه کند خواهرت

حرف کنیزی نزند هیچ کس

پیش نگاه حرم اطهرت

کاش سفارش کنی از روز بعد

خواهر من خوف کن از معجرت

از عطشِ طفل مگو بیش از این

شرم کند ساقیِ آب آورت

جامۀ پیغمبری از تن مگیر

جامه مکن بافته مادرت

ترسم از آن لحظه که رزّارِها

اسب بتازند بر این پیکرت

آه از آن دم که ببیند سپاه

بوسۀ زینب به رگ حنجرت

صحبت هفتاد و دو تن می کنی!

وای از آن باغ گل پرپرت

از چه به این حال بکاءِ شدید

آیه تلاوت کنی از محشرت

با همه یک یک مگو از رفتنت

روضه مخوان از بدن بی سرت

حضرت خورشید سلامٌ علیک

مظهر توحید سلامٌ علیک


تعداد بازديد : 164
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:01
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-ولادت تو را آن گونه می نامند مولای تلاطم ها و نامت غرش آبی آوای تلاطم ها تو را این

امام حسین(ع)-ولادت

 

تو را آن گونه می نامند مولای تلاطم ها

و نامت غرش آبی آوای تلاطم ها

تو را این گونه می فهمند مجذوبان كه اربابی

و نامت مونس هموارهٔ شب های بی خوابی

تو را این گونه می سنجند با شأن خداوندی

خدا ذات تو را با ذات عصمت داده پیوندی

تو را پیغمبر بی سرترین پیغام می دانند

تو را بنیانگذار اصلی اسلام می دانند

و تو تكثیر حق در جان هفتاد و دو پیغمبر

كه پیغام تو را بردند از لاهوت آن سوتر

تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی ست

تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادی ست

نمی فهمیم یعنی چه؟ تلاطم از دل دریا

نمی دانیم یعنی چه؟ تولد از دل زهرا

تو را بر محملی از دل از آن بالا فرستادند

تمام آسمان و اهل آن بر پایت افتادند

زمین سر تا سرش چشم است وقتی جلوت اللهی

قدم بگذار ای جان جهان هر جا كه می خواهی

تو را كه مصطفی همواره از جبریل می پرسید

علی در قاب چشم فاطمه هر شب تو را می دید

برایت قبل از آنی كه بیایی گریه می كردند

برای تو شهید كربلا گریه می كردند

برای تو زمین تنگ است می دانم تحمل كن

برایت زندگی ننگ است می دانم تحمل كن

برای تو بلوری كه تراشیده شدی در عرش

زمین و آسمان سنگ است می دانم تحمل كن

برای تو كه گوشت پر ز آهنگ بهشتی هاست

كلام من بد آهنگ است می دانم تحمل كن

تو و با ظلم سازش؟! هرگز این آیین مردان نیست

تو حرف آخرت جنگ است می دانم تحمل كن

زمین می ماند و تو ظهر شور انگیز عاشورا

و یك روز حماسی و غرور انگیز عاشورا

به پیش بادها استاده ای ای روح طوفانی

نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی

خدا را هر چه با اثبات خود اثبات می كردی

تمام عقل ها و روح ها را مات می كردی

كنون من مانده ام بین سرود مرثیه حیران

منم یك لحظه زیر آفتاب و لحظه ای باران

كنون من مانده ام با عقده های تو گره خورده

دلی كه با ضریح كربلای تو گره خورده

قلم از عشق تو آقا زیارت نامه می خواند

و فطرس در جوار تو برایت نامه می خواند

یكی از نامه ها خیس است همراهش سلام ماست

و تو با مهربانی می نویسی این غلام ماست

 


تعداد بازديد : 73
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:00
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مدح با مهر حسین لطف حق می جویَم وَز اشک غمش بار گنه می شویم مدحش ز بیان مصطفی می گ

امام حسین(ع)-مدح

 

 با مهر حسین لطف حق می جویَم

وَز اشک غمش بار گنه می شویم

مدحش ز بیان مصطفی می گویم

فرمود حسین از من و من از اویم


تعداد بازديد : 86
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 10:57
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مدح زیباترین پدیده ی دامان کوثر است این ماهْ پاره، روشنی چشم حیدر است در گریه اش مغ

امام حسین(ع)-مدح

 

زیباترین پدیده ی دامان کوثر است

این ماهْ پاره، روشنی چشم حیدر است

در گریه اش مغازله ی ابر و آسمان

در خنده اش طراوت جان پیمبر است

جبریل بال فرش کند پیش پای او

در التیام زخم، مسیحای دیگر است

نام قشنگ او: هوس واژه های شعر

در شاه بیت حادثه مضمون برتر است

آه ای حسین! ای هیجان شکوهمند!

تقدیر تو حرارت تقدیر مادر است

افسانه نیستی که بهای حقیقتی

تعبیر سرخ هر چه که در عشق بهتر است

نقش حماسه می زند آفاق چشم را

هر جا خیال کرب و بلایت مصوّر است

دنیا به بوی نام تو تعظیم می کند

آزادگی همیشه ز نامت معطر است


تعداد بازديد : 104
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 10:57
نویسنده:
نظرات(0)
نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست حا سین و یا و نون...الفبای عاشقی ست هر کس که عاشقت شده فهمید

 

نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست

حا سین و یا و نون...الفبای عاشقی ست



هر کس که عاشقت شده فهمیده ست که

تنها فقط حسین معنای عاشقی ست



اکسیر عشق توست که دیوانه میکند

آقای ما حسین،آقای عاشقی ست



ما دائما حسینیه ات میرویم چون

تنها فقط حسینیه ها جای عاشقی ست



دنیای بی حسین و بدون عزای او

دنیای بی محبت منهای عاشقی ست



عشق تو سهم هر کس و ناکس نمیشود

بال طلا که قسمت کرکس نمیشود



خاک قدوم تو بخدا سجدگاه ماست

چون تربت تو راه عروج سوی خداست



دارالکرم شده ست زمین مطهرت

هر کس به هرکجا که رسیده ز کربلاست



دنیا،تمام دلخوشی ما عزای توست

سرمایه ی تمامی ما اشک روضه هاست



در روز حشر موقع میزان کارها

فریاد میزنیم که:"آقای ما کجاست؟"





با دسته های سینه زنی میرسیم ما

حاجات کل سینه زنان مجلس عزاست


تعداد بازديد : 509
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:57
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
مجموعه اشعار آیینی در وصف ولادت سرداران کربلا
مجموعه اشعار آیینی در وصف ولادت سرداران کربلا از حاج غلامرضا سازگار و علی اکبرلطیفیان و محمود ژولیده و یوسف رحیمی و وحید قاسمی و حسن لطفی و محسن عرب خالقی و دیگر شاعران اهل البیت (ع) به صورت WORD  در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.

 

دریافت فایلهای WORD :

 

دریافت اشعار ولادت امام حسین (ع)  به صورت WORD

دریافت اشعار ولادت حضرت عباس (ع)  به صورت WORD

دریافت اشعار ولادت امام سجاد (ع) به صورت WORD


تعداد بازديد : 867
دوشنبه 02 بهمن 1391 ساعت: 9:29
نویسنده:
نظرات(0)
حاج مجتبی رمضانی-هلالی-محمدحسین حدادیان-شب میلاد امام حسین(ع) ۱۳۹۰

مراسم شب ولادت امام حسین(ع) در سال۱۳۹۰ در هیات زینبیون رزمندگان شرق تهران با مداحی حاج مجتبی رمضانی و حاج رضا هلالی و محمدحسین حدادیان به صورت صوتی آماده دانلود میباشد.

 

دریافت فایلها:

کربلایی محمدحسین حدادیان-بخش اول (سرود)
حاج مجتبی رمضانی-بخش دوم (سرود)
حاج مجتبی رمضانی-بخش سوم (مدیحه خوانی)
حاج مجتبی رمضانی-بخش چهارم (سرود)
حاج رضا هلالی-مدیحه سرای و سرود (سرود)
حاج رضا هلالی-حدادیان-بخش آخر (سینه زنی)


تعداد بازديد : 365
سه شنبه 26 دی 1391 ساعت: 16:33
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 10
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف