ولادت امام حسن ع - 6

ولادت امام حسن ع - 6

ولادت امام حسن ع - 6

ولادت امام حسن ع - 6

ولادت امام حسن ع - 6
ولادت امام حسن ع - 6
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کریم اهل بیت... در ماه عسل مِی ز جنان می بارد باران رطب ز آسمان می بارد احسان خدا هم حسنی باریده از عرش ستاره بر جهان می بارد

کریم اهل بیت...

در ماه عسل مِی ز جنان می بارد

باران رطب ز آسمان می بارد

احسان خدا هم حسنی باریده

از عرش ستاره بر جهان می بارد

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 61
چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت: 13:40
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-ولادت بر عرش دوباره زیب و زین آمده است محبوب رسول ثقلین آمده است از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات گفتند حسینیان حسین آمده است

امام حسین(ع)-ولادت

 

بر عرش دوباره زیب و زین آمده است

محبوب رسول ثقلین آمده است

از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات

گفتند حسینیان حسین آمده است

 

سید هاشم وفایی

 


تعداد بازديد : 89
یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 9:27
نویسنده:
نظرات(0)
يا حسن مجتبي... مجموعه ي صفات خدا ميشود حسن اسماء ذات در همه جا ميشود حسن نه رو به مكه رو به مدينه نشسته ايم وقت نماز قبله ي ما ميشود حسن صدتا �
يا حسن مجتبي...
مجموعه ي صفات خدا ميشود حسن

اسماء ذات در همه جا ميشود حسن

نه رو به مكه رو به مدينه نشسته ايم

وقت نماز قبله ي ما ميشود حسن

صدتا پسر به فاطمه روزي كند خدا

يا ميشود حسين و يا ميشود حسن

جبريل هم به رتبه ي ما غبطه ميخورد

وقتي كه همنشين گدا ميشود حسن

اين رنگ سبز رنگِ مقام سيادت است

امروز سيدالشهدا ميشود حسن

از بركت حسين حسين گلوي ما

يك روز ميشود همه جا ميشود حسن

معلوم بود از حسدِ آل عايشه

روزي بدون صحن و سرا ميشود حسن

از تخته پاره هاي به هم دوخته شده

با زحمتِ حسين جدا ميشود حسن

از تيرها مقطعه كردن عجيب نيست

حا سين و نون هجا به هجا ميشود حسن

تعداد بازديد : 213
شنبه 26 بهمن 1392 ساعت: 22:16
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن(ع)-مدح از آسمان نگاهت وقار می ریزد ز پلک پاک تو صبح بهار می ریزد برای گریه برایت اجازه می خواهم به چشم ما تو بگویی ببار می ریزد فدا

امام حسن(ع)-مدح

 

از آسمان نگاهت وقار می ریزد

ز پلک پاک تو صبح بهار می ریزد

برای گریه برایت اجازه می خواهم

به چشم ما تو بگویی ببار می ریزد

فدای مرد کریمی که رسمش این باشد

به پای عاشق دلخسته دار می ریزد

تمام ملک خدا در دو دست قدرت توست

خدا به دست شما اختیار می ریزد

رسول، هیبت خود را به تو کرامت کرد

و از سیادت تو اقتدار می ریزد

اگر به صلح تو طعنه زند کسی غم نیست

خدا به کار شما اعتبار می ریزد

تمام عرشِ خودش را خدا به وقت نماز

به زیر پای تو روزی سه بار می ریزد

فقط کرم به تو می آید ای خدای کرم!

که جز تو پای گدا بی شمار می ریزد

علی طراوت باران بوسه هایش را

به روی دست تو با افتخار می ریزد

به یمن چشم تو هفت آسمان بپا باشد

از آسمان نگهت برندار می ریزد

ببین که خانه قلبم ترک ترک شده است

 اگر نظر نکنی ای نگار می ریزد

مرا ز دست هواهای خود رهایی ده

که آبروی مرا پیش یار می ریزد

تمام هر چه که دارم نثار مقدم تو

خدا کند که بمیرم به پای ماتم تو

 

 


تعداد بازديد : 183
یکشنبه 08 دی 1392 ساعت: 9:00
نویسنده:
نظرات(0)
ولادت کریم اهل بیت ( سلام الله علیهم اجمعین ) امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) ما راه و رسم آل محمد گزیده ایم دراین طریق غیرحقیقت ندیده ایم ماه صی�

ولادت کریم اهل بیت ( سلام الله علیهم اجمعین ) امام حسن مجتبی ( علیه السلام )
 

ما راه و رسم آل محمد گزیده ایم
دراین طریق غیرحقیقت ندیده ایم
ماه صیام نیمه شد ومجتبی رسید
این مژده را ز خیل ملائک شنیده ایم
زیبا گلی زگلشن علم وصفا وجود
درچهرتابناک حسن هرسه دیده ایم
نورمحمد ومهرعلی و تقوای فاطمه
ازخرمن ولای علی خوشه چیده ایم
حب حسن، کرامت وهم اقتداراو
برلوح جان شعارولایت نوشته ایم
راه حسین شده مهرومرام ما
برمهردیگران خط بطلان کشیده ایم
با گلرخان فاطمه دل داده آن چنان
کزدیگران بظاهروباطن رمیده ایم
ما قطره‌های شبنم ایثارو رحمتیم
کز پاره‌ های ابر ولایت چکیده ایم
ماراچه باک ازستم دشمنان که ما
سینه زنان تشنه لب و آب دیده ایم
ما را دوبال علم وعمل هدیه کرد یار
بینی اگربه اوج فضیلت پریده ایم
چشم امید ما یکسره برلطف دوست بود

چون ازعطای غیرخدا دل بریده ایم


تعداد بازديد : 125
جمعه 06 دی 1392 ساعت: 12:09
نویسنده:
نظرات(0)
از حُسنِ نبیِّ دو جهان،محشری آمد آغاز گرِ فوت و فنِ دلبری آمد ماهِ رمضان،عطر امامِ حسن آورد با آم

از حُسنِ نبیِّ دو جهان،محشری آمد
آغاز گرِ فوت و فنِ دلبری آمد
 
ماهِ رمضان،عطر امامِ حسن آورد
با آمدنش،رایحه ی قمصری آمد
 
همچون پدر و مادرِ خود،یکسره نور است
قرصِ قمرِ "فاطمی" و "حیدری" آمد
 
عالم،همه "ماتِ" "رخِ" زیبای حسن شد
در "عرصه" ی "آن"،یوسف زیباتری آمد
 
بخشید همه ملکِ سلیمانیِ خود را
در دستِ کریمش اگر انگشتری آمد
 
 
بخشنده ترینست...بگویید به حاتم:

 

 

مردی که از او جود و کَرَم میخری  آمد"

عارفه دهقانی
 


تعداد بازديد : 97
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 1:13
نویسنده:
نظرات(0)
تقدیم به آستان حضرت امام مجتبی علیه السلام کریم آل طه ** ای حسن دل‌نوازت، آیینه‌ی تماشا وی نخل سبز ن

تقدیم به آستان حضرت امام مجتبی علیه السلام
کریم آل طه
**
ای حسن دل‌نوازت، آیینه‌ی تماشا
وی نخل سبز نامت ،آکنده از معما
اندیشه‌ی کلامت ،سبز همیشه جاوید
آیینه‌ی مرامت، آبی بسان دریا
بس با سخاوت تو روییده بذر امید
نامت کریم ، حتی، در بین آل طاها
دارالسلام: وصفی از پرتو جمالت
صلح و قیام: عکسی، از قدرت مدارا
بی آستان و گنبد، با اینکه در بقیعی
آزادگیت پیداست، سرو بلند بالا!
مشتاق جلوه هستیم، آنجا که حسن خوبت
دل می‌برد ز عاشق، با لحظه ای تماشا
---
 سیدعلی اصغرموسوی
قم  -1384
------------------------------------

نسیم سبز صبا1    
**              
هرجا نسیم سبز صبا ،موج می‌زند
گویی به یاد روی شما، موج می‌زند
ای بی قرار حسن شما، هرچه دل نواز !
در کوی تان، شمیم خدا، موج می‌زند
انگار کهکشان، به تماشا نشسته است
آنجا، که داغ خاطره‌ها، موج می‌زند
شوق زیارت است ، ولی ، نه درآن دیار
شادی کنارغم ، همه جا موج می‌زند
دل مویه‌های غربت آن خاک بی بدیل
وقتی درون سینه ی ما موج می‌زند!
دریای مهر،از دل آن تربت شریف
در چشم زائران دعا، موج می‌زند
**
سیدعلی اصغرموسوی


تعداد بازديد : 117
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 1:08
نویسنده:
نظرات(0)
انگـــار از آسمـــان نــدا می آیـــد یا آیه ای از سمت خــــدا می آیــد در گوش علی زمزمه دارد جبریل


انگـــار از آسمـــان نــدا می آیـــد
یا آیه ای از سمت خــــدا می آیــد
در گوش علی زمزمه دارد جبریل
برخیــز امام مجتبــی (ع) می آیــــد


وقـتـی سَنَـد ولایتت امضــا شـد
درهای بهشت بر مُحِبَّت وا شد
جدّ تو محمّد و نَسَب ابراهیم ...
بابا عـلی و مادر تو زهـرا شد

 

طاهره تختی


تعداد بازديد : 89
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 1:06
نویسنده:
نظرات(0)
میلاد امام حسن مجتبی (ع) حسن آن زاده زهرا . قدم بنهاد بر دنیا. که تا روشن کند جان را زنور
میلاد امام حسن مجتبی (ع)
حسن  آن   زاده زهرا . قدم   بنهاد  بر دنیا.
که تا روشن  کند  جان  را  زنور  عا لم بالا.

عجب میلاد مسعودی. توگویی نور معبودی .
روان گشته چویک رودی ازآن سرچشمه والا.

منور چشم  مشتاقان . کند شادی دل انسان.
که تا آرام گیرد جان .از آن مولود بی همتا.

به دنیا فخر دین آمد .کسا را چارمین آمد.
بلاغت را مبین آمد . زسوی  خالق  یکتا.

بزن بر طبل آزادی .بخوانم  نغمه  شادی.
حسن آمد شود هادی .در این دنیای وانفسا.

نبوت  آفرین  گوید .رسول  آخرین گوید.
کلیم  هم اینچنین گوید . مبارکباد از سینا.

دلا گویی حبیب آمد.به سر عمر رقیب آمد .
به بیماران طبیب آمد .بسان حضرت عیسا .

بیامد  اختر  ثانی  . کما ل لطف  رحمانی .
که  تا  در  عالم فانی . نماید ظلم را رسوا.

عزیز  مرتضی  آمد  .قدر  آمد  قضا  آمد .
به امر  حق رضا  آمد . بیامد عاشق شیدا.

گرفته پرچم حق را .زدست حضرت مولا .
سپرده برحسین آن را.که تا مذهب شود برپا.

حسن نامش حسن باشد .رخ نازش حسن باشد .
چو اخلاقش حسن باشد .گل خوشبوی دل آرا.

بشر نازد به این میلاد.بگردد شیعیان دلشاد.
سرای باغبان آباد .از این  سرو  قد  رعنا.

بری از هر چه عصیان شد.بدنیا نور ایمان شد .
علی را مونس جان شد.حسن آن طفل خوش سیما.

به  پیغمبر  نوید  آمد . که  میلاد  سعید  آمد.
چه  خورشیدی  پدید آمد . ویا ماهی شده پیدا.

جمالش نوردرظلمت.چو صبرش خودبود حکمت ..
حسن  آن آیت  رحمت  . بشد مظلوم و شد تنها.

ببیند  مرد   آزاده   اگر   دل   را  صفا  داده.
حسن را مادری زاده .که بر خلقت  بود مبنا.

به هرچشمی که حق بین است.حسن ازآل یاسین است..
که جدش واضع  دین  است.علی را  گفته  او  بابا.

اگر  کردار  او  جویی . چو   ذیفر  را ه  او پویی
چو ذکرش  برملا گویی  . شوی محشور با مولا
 
صمد ذیفر

تعداد بازديد : 133
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 1:03
نویسنده:
نظرات(0)
جانِ مادر (خدمت حضرت کریم) اگر بناست که دستم شود گدای دری به پیشگاه تو مولا، گدا شدن بهتر چقدر د
جانِ مادر (خدمت حضرت کریم)

اگر بناست که دستم شود گدای دری

به پیشگاه تو مولا، گدا شدن بهتر

چقدر دست کریمت ندار، دارا کرد!!

به آستانه ات آقا، "نداشتن" بهتر

برای اینکه تو در جان او بگیری جان

ز جان حضرت زهرا (س) کجاست زن بهتر؟

کمی ز خاک مزارت (فقط کمی!... یک مشت!)

ز کوههای طلا و مس یمن بهتر

نخواستم که طلایم به کیمیا بکنند

همینکه خاک تو باشم برای من بهتر

هر آنچه گشتم و گشتم نیافتم آخر

میان خیل کریمان من از حسن (ع) بهتر

 

سجاد شاکری


تعداد بازديد : 145
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 1:01
نویسنده:
نظرات(0)
میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک میلاد دومین خورشید امامت و ولایت حضرت ا
میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک

میلاد دومین خورشید امامت و ولایت حضرت

              امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد

 

               

 آیینه ی سحر شد ، ماه رخش به افلا ک

         

از امتداد  نورش  ،روشن شده دل خا ک

          

نور امام  دوّم  ،آن  سوره ی   تبّسم

          

روح سحر نژاد ش، دارد نشان لولا ک

         

معراج سا حل نور، منزلگه حسن (ص)شد

         

روح الامین خبر داد ، در لحظه های ا درا ک

          

اسرار حسن رویش ، یک آسمان  نجا بت

          

یک آسمان ترنّم ، در  وسعتی  عطشنا ک

           

فصل  بشارت  عشق  ، آئین  مهرورزی

          

جاری شد از قد ومش ، بر جسم خا ک غمنا ک

          

آن نبض بی نیازی  ، امواج  سر فرا زی

          

عطر کرامت او ،  پیچید در رگ  خا ک

          

ذهنیّت شفاعت  ، جاری شد از شرا فت

           

فصل بلوغ  بخشش، آمد ز سوی افلا ک

           

عطر زلال حسنش ، پیچید در  سپیده

            

بهت  کویر  دل ها ، شد ساحل طربنا ک

            

شهد شفاعت او،  برصفحه ی   تصّور

            

گرد گناه را کرد ، از صفحه ی دلم پا ک

 

                                                سروده  ناصر عرفانیان


تعداد بازديد : 143
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 0:58
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) - اسماعیل شبرنگ وقتی نظر به حاجت بسیار می کنیم تکیه به لطف

 

وقتی نظر به حاجت بسیار می کنیم

تکیه به لطف حضرت دلدار می کنیم

 

تا که به دادمان برسد نسخه ی طبیب

خود را دوباره خسته و بیمار می کنیم

 

ویرانه ایم و با دمش آباد می شویم

وقتی یقین به قدرت معمار می کنیم

 

او آمده به جود و کرم آبرو دهد

مثل همه به رحمتش اقرار می کنیم

 

ماه خدا به نیمه رسید و دم اذان

با ذکر سبز یا حسن افطار می کنیم

 

در این شب خجسته که بابا شده علی

عیدی ما رسیده ز دست خود ِ علی

 

دنیا چشیده طعم مسیحایی تو را

هر لحظه دیده جلوه ی مولایی تو را

 

یوسف به قعر چاه غریبی، بسنده کرد

وقتی که دید نور تماشایی تو را

 

آری خدا همه هنرش را به رخ کشید

با دست خود رقم زده زیبایی تو را

 

چشم زمانه در تن دنیا ندیده است

یکدم لباس صبر و شکیبایی تو را

 

این وسعت کرامت تو ... ایهاالکریم

اثبات کرده صحبت آقایی تو را

 

ما را خدا نوشته فقیر عطای تو

صدها هزار حاتم طایی گدای تو

 

دریای التفات شما موج می زند

رو به سواحل دل ما موج می زند

 

در بین ربنای سحر های عاشقی

بی وقفه " التماس دعا " موج می زند

 

نام تو را که می برم احساس می کنم

لحظه به لحظه عطر خدا موج می زند

 

هر جا که می روم به تو برمی خورم ... حسن

اصلاً حضور تو همه جا موج می زند

 

حتماً برای دیدن فیض کرامت است ...

اینجا اگر که خیل گدا موج می زند

 

دیگر نمی شود به غم و غصه دل اسیر

دست مرا بگیری اگر ... ایها المُجیر

 

خورشید بی کرانه ی صبح ازل تویی

یکّه سوار عرصه ی علم و عمل تویی

 

در لحظه ی سرودن ِ از " عین " و " شین " و " قاف "

واژه به واژه بانی شعر و غزل تویی

 

لب واکن و به تلخی دوران امان نده

حالا که التماس لبان عسل تویی

 

از بس کریمی و به همه لطف می کنی

آقا میان اهل کرم، بی بدل تویی

 

هستی همیشه در همه جا یار مرتضی

پرچم به دست جبهه ی سرخ جمل تویی

 

ذکر لبان تو همه دم ناد فاطمه

هستی بزرگ و سید اولاد فاطمه

 

خاک مدینه مقبره ی جسم پرپرت

جانم فدای خاک مزار مطهرّت

 

خواهد نشانمان بدهد غربت تو را

خاکی اگر شده پر و بال کبوترت

 

ما جان نثار غربت عظمای زینبیم

دشمن کجا و مرقد زیبای خواهرت

 

لطف تو دست خالی ما را گرفته است

شد التماس و حاجت قلبی ّ نوکرت

 

از کنج آستان بقیع خودت، شبی

ما را ببر به کرببلای برادرت

 

آقا بیا و دیده ی ما را جلا بده

امشب به ما مجوّز کرببلا بده

 

بستم دخیل، حاجت خود را هنوز هم

بر دامن کرامت تو شاه با کرم

 

در هر امامزاده فقط گریه می کنم

با یاد قبر خاکی تو، ماه بی حرم

 

مانده به روی شانه ی زخمی ّ صبر تو

سنگینی کمرشکن کوه رنج و غم

 

دستی رسید و غنچه ی عمر تو چیده شد

وقتی که مانده بود به گلخانه یک قدم

 

لرزید آسمان و زمین لحظه ای که تو

دربین کوچه داد زدی  : " وای مادرم "

 

زلف سیاه رنگ تو شد، یک شبه سپید

در بین کوچه های مدینه شدی شهید

 

اسماعیل شبرنگ

برگرفته از پایگاه بی پلاک

 


تعداد بازديد : 93
جمعه 04 مرداد 1392 ساعت: 1:49
نویسنده:
نظرات(0)
شب میلاد گل طاها شد روشن از مقدم او دلها شد شب میلاد گل یاسمن است جلوه گر چهره ماه حسن است نیمه


شب میلاد گل طاها شد

روشن از مقدم او دلها شد

شب میلاد گل یاسمن است

جلوه گر چهره ماه حسن است

نیمه ماه خدا کرده طلوع

قدسیان یکسره درذکرورکوع

باغ سرسبز ولا داده ثمر

فاطمه زاده یکی قرص قمر

ازقدومش همه جا گلشن شد

باغ سرسبز ولا روشن شد

روی زیباش بسی دیدنی است

بوسه از چهره او چیدنی است

دور گهواره او خیل ملک

میرسد هلهله از چرخ وفلک

ریزه خوار کرمش جمله شهان

زائر خاک درش خلق جهان

شهر یثرب همه در وجد وسرور

شد مدینه همه جا هاله نور

گشته خرم همه جا روی زمین

نه زمین بلکه سماوات برین

دربغل کرده نبی یاسمنش

میزند بوسه به روی حسنش

حیدر وفاطمه مشغول دعا

آمده نیمه مه شمس هدی

نیمه ماه خدا ماه صیام

آمده قرص قمر ماه تمام

حوریان آمده با صوت جلی

بهر تبریک به زهرا وعلی

همه در شادی و شورند وشعف

بهر تبریک به سلطان نجف

رمضان ماه خداوند ودود

برتو ومولد پاک تو درود

رمضان ماه دعا ماه نماز

ماه بشکفتن آن غنچه ناز

رمضان سفره عام حسن است

شهریار همه عالم حسن است

رمضان ماه شکوفا ئی هاست

رمضان ماه مصفا ئی هاست

شیعه را بار دگر یا رآمد

مونس ورهبر غمخوار آمد

جان بقربان علی وپسرش

به حسن دسته گل نوثمرش

ای بنازم بخدا وهنرش

به چنین حسن و جمال گهرش

آمده ماه دلارای علی

سبز پوش چمن ارای علی

امده سید بطحا ی عرب

آمده پور علی شاه عرب

آمده معنی قرآن مبین

وصفا بخش دل اهل یقین

آمده رهبر محبوب وکریم

این کریم است کریم است کریم

شده امشب همه جا غرق برات

میدهد لطف الهی برکات

اوبود رهبر ما درعرصات

داده بر شیعه خودرا ه نجات

هرکه خواهد که بگیردحسنات

بفرستد بجمالش صلوات

عاصیان آمده در نیمه ماه

بهرتان تکیه گه و پشت وپناه

اوکریمی است که با جود وکرم

در مدینه است چه بی قبر وحرم

اوکریمی است که با این همه جود

مثل باباش علی تنها بود

جان (مقــداد) فدای کرمت

قسمتش کن که بیاید حرمت

سیدرضا راستگو تخلص مقداد


تعداد بازديد : 175
چهارشنبه 02 مرداد 1392 ساعت: 10:43
نویسنده:
نظرات(1)
امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت همراه با نجوای زیبای دعایت در جام

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات

 

پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت

همراه با نجوای زیبای دعایت

در جام چشمان زلالت شور داری

در کیسه با خرما مگر انگور داری؟

دارد شراب کوثری میخانه‌ی تو

شال شکوه حیدری بر شانه‌ی تو

با نان و خرما می‌رسی، من هم یتیمم

اما نه خرما، مست دستان کریمم

می‌زد به پایت بوسه لب‌های مدینه

ای خوش به حال نیمه شب‌های مدینه

در دست هایت یاکریمان لانه دارند

وقت قنوتت قدسیان پیمانه دارند

نوشیده‌ام با قدسیان ساغر به ساغر

نوشیده‌ام با نام تو تا جام آخر

از واژه‌ها مِی می‌چکید و می‌نوشتم:

سرمست آقای جوانان بهشتم

شمس ابن شمسی، آبروی آفتابی

با صحن خاکی، ساقی ابن بوترابی

میخانه‌ی خاکی غبارش هم شراب است

اِنعام صحن خاکیت هم بی حساب است

این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد

روح القدس گویی هوای یک غزل کرد

«یا محسن»م در حال مستی «یا حسن» شد

نامت قلم را محو نوری در ازل کرد

من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم

وقتی که دستان تو «قاسم» را بغل کرد

آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی

تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد

دست کریمت یاکریمان را غذا داد

شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد

با تو وجود عشق اثباتی نمی‌خواست

نور خدا را چشم هایت مستدل کرد

آورده‌ای از آسمان نور خدا را

چشم تو روشن کرد چشم مرتضی را

پای تو دوش مصطفی را عرش کرده

جبریل بالش را برایت فرش کرده

پای پیاده کعبه می‌آید به سویت

لب های زمزم تشنه‌ی آب وضویت

روح تو را از نور زهرا آفریدند

از اسم تو اسماء حسنا آفریدند

نام حسن  یعنی تمام حُسن دنیا

حالا من و دست کریم آل طاها

 


تعداد بازديد : 121
چهارشنبه 02 مرداد 1392 ساعت: 10:40
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت نشست مرغ سعادت به روی بام گدا بلند مرتبه شد عاقبت مقام گدا سمند سرکش اقب

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

نشست مرغ سعادت به روی بام گدا

بلند مرتبه شد عاقبت مقام گدا

سمند سرکش اقبال، اَیُّهاالفُقراء

به یمن آمدنش شد دوباره رام گدا

رسیده آنکه کرم عادت همیشه ی اوست

رسیده بوی خوشی باز بر مشام گدا

ببین که باز نموده بغل بغل لبخند

کریم آل محمد به هر سلام گدا

کریم آمد و بخشید آنقدر که دگر

مرام بنده نوازی شده مرام گدا

خوشا بحال کسی که گدای او باشد

غباری از کف نعلین پای او باشد

دوباره خلقت والا، دوباره خُلق عظیم

نزول می کند امشب کریم ابن کریم

حدیث خلقت زهراست می شود تکرار

دوباره عطر خوش سیب می رسد زِ نسیم

زِ عرش می رسد آن "یاکریم" حضرت حق

خوشا بحال گدایان این رواق و حریم

جمال اوست جمال خدای کون و مکان

و ما به بندگی این جمال مفتخریم

کسی رسیده که خورشید پیش او تار است

به یک تبسّم او ماه می شود به دو نیم

حدیثِ حُسن سروری به انجمن داده

خدا به حضرت زهرای خود حَسَن داده

خدا به خلقت شش روزه اش صفا بخشید

دوباره شأن نزولی به هَل أتی بخشید

دگر جمال علی آینه نمی خواهد

خدا به حیدر کرّار مجتبی بخشید

نبی اشاره به او کرد و گفت با حیدر

گناه شیعه ی او را، ببین خدا بخشید

اشاره کرد به زهرا و گفت با لبخند

خدا به ذکر قنوت تو ربَّنا بخشید

تمام حُسن خودش را خدا حسن نامید

ببین به خاندان نبوت دگر چها بخشید

کریم سفره ی ماه خدایِ ماست حسن

امامِ ذکرِ سلامِ دوشنبه هاست حسن

منم حقیرترین قمری هوای شما

تمامِ نغمه سراییِّ من برای شما

خدا کند که به وقت نزول رحمتتان

رسد به دست گدا گوشه ی عبای شما

از این گذار گذر کن که ازدحام شود

برای دیدن آن روی دلربای شما

شما خدای کرم هستی و منم عبدی

که سر به سجده گذارد به خاکِ پای شما

خوشا به حال سگی که کنار خانه ی تان

گرفت روزی خود را زِ لقمه های شما

سگی که صورت زشت و صدای بد دارد

ببین که چشم به لطفِ تو تا ابد دارد

روز جزا اقامه شود چون سَریر تو

گردند انبیاء همگی سر به زیر تو

خیل ملائکه همه تحت حکومتت

باشند جنّ و انس و بشر مستجیر تو

روزی که هیچکس نبود دستگیر من

باید کند عبور دلم از مسیر تو

آقا خوشا به حال کسی که به روز حشر

بر تن نموده خلعت جوشن کبیر تو

هرکس که شک کند به تو واللهِ می شود

ما بین گیر و دارِ قیامت اسیر تو

ای گوش و گوشواره ی عرش خدا حسن

ای صلح تو حقیقت کرببلا حسن

روز قیامت است، مسلمان بیاورید

خَیرُالعَمَل به کفّه ی میزان بیاورید

لیلی حساب می کشد از زلف کَج حساب

مجنون بیاورید و پریشان بیاورید

مردم! صراط، صلح غریبانه ی من است

باید همه به صلح من ایمان بیاورید

چشمی که گریه کرد برایم، نجات یافت

ای اهل حشر، دیده ی گریان بیاورید

محشر که بی حسین اقامه نمی شود

ای اهل حشر، ذکر حسین جان بیاورید

وقتی غریب دست تظلُّم برآورد

روز حساب را به تلاطُم درآورد

مردم همیشه پشت سرم حرف می زنند

از زخم کاری جگرم حرف می زنند

بر چشم های من نظری می کنند و از

خون مردگی چشم ترم حرف می زنند

با دست بیعتی که به من می دهند نیز

از دستِ بسته ی پدرم حرف می زنند

سجّاده می کشند چو از زیر پای من

از مادر شکسته پرم حرف می زنند

افسوس، مردمان نظر شور کوفه از

زیبایی رُخِ پسرم حرف می زنند

ای وای! آن جمال، عمو را هلال کرد

باران سنگ و تیر چه با آن جمال کرد

 


تعداد بازديد : 95
چهارشنبه 02 مرداد 1392 ساعت: 10:39
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی(ع)-ولادت عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟ از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟

از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است

عیدی که به ماه رمضان داد تجلی

ماهی که در آن روی خداوند، عیان است

ریزد دُر مدح حسن از درج دهان‌ها

یا نام دل‌انگیز حسن نقل دهان‌ است

قرآن علی در بغل ام‌ابیهاست

بر خال و خطش چشم محمّد نگران است

این بضعۀ پیغمبر و این یوسف زهراست

این جان جهان جان جهان جان جهان است

در بین امامان به کرامت شده مشهور

یک گوشه ز بیت‌الکرمش باغ جنان است

سرتا به قدم یکسره روح است چه روحی

روحی است که بر پیکر توحید روان است

تا حشر زند از گلوی خون خدا موج

خونی که به رگ‌های حسن در جریان است

صبرش سپر سینۀ دین بود، وگرنه

هر یک مژه‌اش تیر و دو ابروش کمان است

داند چو پدر در کند از قلعۀ خیبر

آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است

با چشم خیالش منگر فوق خیال است

در حق گمانش نشمر فوق گمان است

گر پایۀ قدرش نگری فوق گمان‌ها

ور مدّت عمرش نگری کلّ زمان است

در خال و خطش هر چه بخوانید و ببینید

از بوسـۀ پیغمبـر اسـلام نشــان است

 


تعداد بازديد : 373
چهارشنبه 02 مرداد 1392 ساعت: 10:38
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد از خاک پای تو دُر و گوهر درست کرد

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات

 

حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد

از خاک پای تو دُر و گوهر درست کرد

ته مانده ی پیاله ی آب تو را گرفت

تا سلسبیل و چشمۀ کوثر درست کرد

از گرد و خاک رزم تو کولاک آفرید

از شیوه ی نبرد تو محشر درست کرد

باید برای وقت سکوتت ذبیح داد

باید هزارتا علی اکبر درست کرد

دل روی دل برای تو باید ضریح ساخت

باید حرم برای تو دلبر درست کرد

باید به جای شمع مزار تو آب شد

باید شبیه خاک مزارت خراب شد

عاشق شدن به گوشه نگاهت عجب نداشت

هرکس که دید روی تو را روز و شب نداشت

ای قبلۀ مدینه و درمان دردها

جز خانۀ تو، شهر مدینه مطب نداشت

با روی باز بر همگان لطف می کنی

حتی به سائلی که رسید و ادب نداشت

سهمش قبول توبه نشد هر که در قنوت

یا محسن و به حق حسن روی لب نداشت

 حیف! از صحابه تو کسی خوش مثل نشد

حیف! از زمانه ی تو که آقا! وَهَب نداشت

اینجا نواده های تو صاحب حرم شدند

یعنی ارادت عجمی را عرب نداشت؟

در شهر ری مزار تو را یاد می کنیم

روزی رسد بقیع تو آباد می کنیم

 


تعداد بازديد : 91
چهارشنبه 02 مرداد 1392 ساعت: 10:35
نویسنده:
نظرات(0)
با تو خوشحالند در واقع پیمبر دوست ها چون علی شادند و مسرورند حیدر دوست ها شاعران از پارس می آیند ذی

با تو خوشحالند در واقع پیمبر دوست ها
چون علی شادند و مسرورند حیدر دوست ها

شاعران از پارس می آیند ذیل طوطیان
پشت لبهای تو صف بستند شکر دوست ها

آنچنان لبریز حسنی که شب میلاد تو
آرزومند پسر هستند دختر دوست ها

مژده ات را من به حاتم های طایی داده‌ام
از أبا زرهای عالم تا ابوذر دوست ها

ماه هم گفته است از تو چونکه می گویند خوب-
-دوستان از دوستان خود به دیگر دوست ها

اکثراً در را نمی کوبند در وقت وداع
اکثراً از کوچه بیزارند مادر دوست ها

اتفاقی هم اگر افتاد و مادر ضربه خورد
با کسی چیزی نمی گویند خواهر دوست ها

مصطفی متولی


تعداد بازديد : 109
سه شنبه 01 مرداد 1392 ساعت: 23:26
نویسنده:
نظرات(0)
خدا به هر که شبی عاشقانه تر داده دو چشم جاری و اشکی روانه تر داده زمان خلقت عالم، خدای عشق پسند به

 

خدا به هر که شبی عاشقانه تر داده
دو چشم جاری و اشکی روانه تر داده
زمان خلقت عالم، خدای عشق پسند
به عاشقان جگری پُر زبانه تر داده
کنار سفره اکرام آمدم، دیدم
کریم رزق مرا، دیده گان تَر داده
به نیمه رمضان حق به فاطمه، به علی
ز بوی عشق، شبی جاودانه تر داده
اگر چه نسل امامان حسینی است، خدا
به مجتبی نمکی مادرانه تر داده
شکوه عشق ز لبهای یار می ریزد
رگ گدا شدنم را چه بر می انگیزد
 
تو آسمانی و می ریزد از تو بال، فقط
یکی دو بال به مرغ دلم بمال، فقط
و بعد خوب تماشا کن و ببین چطور
در آسمان توام من تمام سال، فقط
تو ریسمان بلند خدایی و من هم
رسیده ام که بگیرم نخی ز شال، فقط
اگر که داشته باشد علی هزار پسر
تویی کریم ترین مرد ایل و آل، فقط
نوشته اند که باشی خدای شاه و گدا
نوشته اند که باشم فقط سؤال، فقط
سپیده سحرم را تو شام تار مکن
مرا به غیر در خانه ات، دچار مکن

کریم! باز کرم کن که باز منتظرم
ببینم از پس پرده تو را به چشم ترم
قلوب منکسر عاشقان که هست، اصلاً
تو احتیاج نداری به بارگاه و حرم
سؤال می کنم از تو، سؤال کن از من
که جز تو خواهش خود پیش دیگری نبرم
طمع به جود تو امری است لاجرم آقا!
یکی دو کیسه بده تا اضافه تر ببرم
به من مگو که بگیر و برو، خداحافظ
من خراب شده چند روزی است، کَرَم
تو مرهمی، تو دوای دل خراب منی
تو میکده، تو بساط می و شراب منی

تو آفریده شدی، تِلوِ کردگار شوی
فرید باشی و خود آفریدگار شوی
من آفریده شدم تا که ریزه خوار شوم
تو آفریده شدی تا که سفره دار شوی
عجیب نیست از این تار و مار دل، زیرا
قرار بود که زیبای روزگار شوی
چقدر پای پیاده به حج سفر کردی
یکی دو مرتبه خوب است تا سوار شوی
شلوغ می شود و راه بند می آید
همین که بر سر کوچه آشکار شوی
خیال می کنم امشب که عابرت شده ام
کنار کوچه نشستی و زائرت شده ام
 
به دست توست کلید همه معماها
بیان توست بَری از چرا و امّاها
تو نور ارض و سمایی، تو گوهر عرشی
حقیقت تو کجا و سروده ماها
کنار حومه نشینان شهر بنشین و
بگو زِ آب و هوای محل، بالاها
فتاده پای من از داغتان، هوار زدن
فتاده پای تو آقا، حسابِ فرداها
متابعت بکنند از مزارِ مادرها
اگر ضریح ندارد مزار آقاها
 بقیع در دل خود رازها نهان دارد
همیشه غصهء یک مادر جوان دارد
 
کنار ما بنشین، از جفا و کینه بگو
به جای روضه لا یوم، از مدینه بگو
بیا تو شرح بده، ربنای مادر را
از آن دو پای وَرَم دار و پر ز پینه بگو
بگو چه شد زِ رُخِ مادر تو رنگ پرید؟
از آبروی گرانی که شد هزینه بگو
بگو مگر کسی از حال او نبود آگاه
بگو چرا تَرَک افتاده روی سینه؟ بگو
چرا لب از لب خود وا نمی کنی آقا
اقلّاً آه بکش ماه بی قرینه، بگو ...
از آن وقایع کوچه علی خبر دارد؟
نبود جز تو کسی گوشواره بردارد؟

حسین قربانچه

تعداد بازديد : 111
سه شنبه 01 مرداد 1392 ساعت: 23:26
نویسنده:
نظرات(0)
ابری به بارش آمد وباران عشق ریخت جانی دوباره برتن بی جان عشق ریخت جبریل آمد و هورب ّ الکریم خواند

ابری به بارش آمد وباران عشق ریخت

جانی دوباره برتن بی جان عشق ریخت


جبریل آمد و هورب ّ الکریم خواند

آیات محکمات به قرآن عشق ریخت


لایمکن الفرار من العشق  خواند وبعد

درپایه های سست وپریشان عشق ریخت


دستی کشیدبرسرعشق وبه لطف خویش

نظمی به حال بی سروسامان عشق ریخت


با تیشه،ریشه ی ((غم هجران))زد وسپس

((شوق وصال یار))به دامان عشق ریخت


قفل شکسته ی دل ما را کلید شد

آزادی دوباره به زندان عشق ریخت


مژگان خویش را به تماشا کشید وبعد

صد ها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت*


از کوثر زلال سر انگشت خود کمی

در خمره های مستی رندان عشق ریخت



در آسمان صبر ، خداوندگار شد

((زیبا ترین ستاره ی دنباله دار شد))**



ای اولین سلاله ی مولا خوش آمدی

خورشید خانواده ی طاها خوش آمدی


بعد از علی توسرور ومولای عالمی

ای دومین امام دو دنیا خوش آمدی


ترکیب بند سوم دیوان آبها

زیبا ترین سروده ی دریا خوش آمدی


(   یاایهاالکریم تقبّل دعائنا   )

ذکرقنوت حیدر(ع)وزهرا(س)خوش آمدی


(اقصی)و(کعبه)روبه شماسجده می کنند

ای قبله گاه سوم دلها خوش آمدی


یوسف فقط تجلّی یک لحظه ی تو بود

ای عشق واقعی ذلیخا خوش آمدی


پیغمبران برای مناجات آمدند

طور کلیم ودیر مسیحا خوش آمدی


((والتّین))که محکمات خدا مدح تو کنند

((انجیر سرخ))عالم معنا خوش آمدی



شکر خدا که ما همه فرمانبر توأیم

نوکر اگر شدیم ولی نوکر توأیم



یا ایهالکریم،دلم مبتلای تان

جان تمام عالم هستی فدای تان


آقا من از ازل به شما دل سپرده ام

نذرم نموده مادرم اصلا" برای تان


هدیه به خیر مقدم تان جان می آورم

ناقابل است گرکه بمیرم به پای تان


ای سفره دار،بخشش تو بی نهایت است

صدها هزار حاتم طائی گدای تان


گنجینه لغات کم آورده پیش تو

لفظ(کرم)خجل شده از لطف های تان


آن قدر پیش حضرت حقّی عزیز که

حتی قسم به اسم تو خورده خدای تان


با هر فقیر و رهگذر هم سفره می شوی

جانم فدای این همه لطف وصفای تان


هرگز کسی به ذات شما پی نمی برد

ای انتهای راه خدا ابتدای تان



باد صبا که می گذری از سرای یار

لطفی کن وببرن سخن ما برای یار



راهت اگر رسید به کوی امام ما

حتما" به محضرش برسان این پیام ما


بایار ما بگو که نثار تو می شود

روزی هزار بار درود وسلام ما


ما نوکر قدیمی این خانواده ایم

روز الست قرعه در آمد به نام ما


از روز اولی که به تو دلسپرده ایم

دنیای تلخ مثل عسل شد به کام ما


کار گدا ونوکرتان پادشاهی است

بالاتر است از همه عالم مقام ما


آقا قسم به جان خودت که نبود ونیست

جز نوکری درگه تان در مرام ما


توعشقی وبه مدح توحافظ چنین سرود

آن پیر خوش قریحه وشیرین کلام ما


((هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما))***



جبریل آمده ، به لبانش ثنای تو

شعری بخواندازمن وحافظ برای تو



((گر می فروش حاجت رندان روا کند))

درد قدیمی دل ما را دوا کند


((عمری گذشت وتا به امید بشارتی))

مارا به ماجرای خودش آشنا کند


((با این گدا حکایت آن پادشا بگو))

باشد که پادشاه کرم بر گدا کند


((باغ بهشت وسایه ی طوبی وقصر حور))

یک ذره لطف اوست که در حق ّ ما کند


((من ترک خاک بوسی این در نمی کنم))

تا آن زمان که خاک ِ مرا کیمیا کند


((بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم))

شاید که کیمیای تو ما را طلا کند


((فردا اگر نه روضه ی رضوان به ما دهند))

مارا بس است گوشه ی چشمی به ما کند


((از نامه ی سیاه نترسم که روز حشر))

مردی کریم آید ومن را صدا کند



از این به بعد لفظ دعا(( یا حسن(ع) )) شود

ذکر رکوع وسجده ی ما یا حسن (ع) شود



مجتبی خرسندی_محمد خسروی

 


تعداد بازديد : 117
سه شنبه 01 مرداد 1392 ساعت: 23:24
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 14
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف