ولادت حضرت علی اصغر ع - 3

ولادت حضرت علی اصغر ع - 3

ولادت حضرت علی اصغر ع - 3

ولادت حضرت علی اصغر ع - 3

ولادت حضرت علی اصغر ع - 3
ولادت حضرت علی اصغر ع - 3
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چون کبوتر به لب بام توام من به دنبال تو و دام توام تشنه ی آب حیاتی تو و من تشنه ی قطره ای از جام

چون کبوتر به لب بام توام

من به دنبال تو و دام توام

تشنه ی آب حیاتی تو و من

تشنه ی قطره ای از جام توام

باب حاجاتی و من در طلب ِ

بوسه بر دست تو و گام توام

من که خشنود سرآغاز توام

من که غمگین سرانجام توام

بی نوایان همگی می دانند

بر سر سفره ی اِطعام توام

دستِ من خالی از هر جهت است

مستمند تو و اِکرام توام

تو علی اصغر و من بنده ی تو

گرچه عمری است که هم نام توام

 شاعر: علي اصغر انصاريا


تعداد بازديد : 385
شنبه 11 شهریور 1391 ساعت: 0:06
نویسنده:
نظرات(0)
بیا که سیر چمن دربهار باید کرد ز طرف باغ ولایت گذار بایدکرد یگانه لالۀ نشکفتۀ حسین شکفت بیا که ر

بیا که سیر چمن دربهار باید کرد

ز طرف  باغ ولایت گذار بایدکرد

یگانه لالۀ نشکفتۀ حسین شکفت

بیا که رو به سوی لاله زار باید کرد

برای دیدن این غنچۀ تماشائی

گلاب اشک براهش نثار باید کرد

مدینه ازقدم او بهشت امید است

بیا که رو به سوی آن دیارباید کرد

اگر چه مصحف عمرش تمام شش ورق است

به عمرکوته او افتخار باید کرد

شب ولادت او شد بهار شادی وغم

اگر چه زین دو یکی اختیار باید کرد

به آستانۀ باب الحوائج ای مسکین

به غیر عرض توسل چکار باید کرد

همیشه خوانده ام را بوقت شادی وغم

که نام نامی اورا شعار باید کرد

زخاک درگه اوبرمدار سرای دل

که کسب عزّت و قدر و وقار باید کرد

شبی به کرب وبلای حسین ، محفل اُنس

به یاد اصغر او برقرار باید کرد

گه شهادت خود با تبسمش می گفت

که عشق را به جهان پایدار باید کرد

به مهر اوچو«وفائی» همیشه رو کن، دل

که فکر روشنی شام تارباید کرد

شاعر: سيد هاشم وفايي

تعداد بازديد : 195
شنبه 11 شهریور 1391 ساعت: 0:05
نویسنده:
نظرات(0)
وقتی به عشق ِ عشق لبم باز می شود هر لفظی از نوشته ام اِعجاز می شود حالا قلم به روی ورق آمده فرود

وقتی به عشق ِ عشق لبم باز می شود

هر لفظی از نوشته ام اِعجاز می شود

حالا قلم به روی ورق آمده فرود

روی لب مقرَّب رب آمده درود

چشم ستاره خیره به گهواره مانده است

عالَم " وَ ِان یکاد" در این باره خوانده است

لبخند شوق روی لب یار آمده

تکبیر حق به لعل علمدار آمده

بی بیِّ آسمانیِّ کرب و بلای عشق

مسرور شد به یُمن سُرور خدای عشق

مهتاب جلوه کرده در آغوش آفتاب

ارباب زاده آمده  مادر شده رباب

ارباب زاده آمد و ارباب دیدنی ست

شکرخدای ِ شاه    خدایی شنیدنی ست

ارباب زاده ای که خود ارباب عالَم است

نقش نِکوی نقش سلیمان خاتم است

طفلی که پیر عاشقیُّ و سَرسِپُردگیست

آموزگار مکتب مردیُّ و بندگی ست

کوچکترین علیِّ حسینیِّه ی کمال

زیباترین نمایش ایثار و اتصال

لالائیَّش علی علیُّ و ذکر فاطمه

همبازیَّش رقیّه و سردار علقمه

عادت به دست گرم علمگیر می کند

گریه برای دشت غم و شیر می کند

آن لحظه ای که تشنه و بی تاب می شود

تا رفع تشنگی    پدرش آب می شود

وقتی که دست و پا زَدنش می شود شدید

آقای ما به کرب و بلا  می رود ندید!!!

انگار   تیر حرمله   در گودیِّ گلو

بر روی دست شاه کرم می رود فرو

رویی برای رفتن بابا به خیمه نیست

دانی که تلِّ خاکیِّ در پشت خیمه چیست؟!

این راه سردیِّ شرر ِ قلب مادر است

راهی برای دوریِّ سرنیزه از سر است

حلقوم شیرخواره ی شش ماهه ی شهید

چشم انتظار توست بیا  آیه ی امید

در انتظار صبح وصال تو مانده ایم

ما ندبه ها به شوق وصال تو خوانده ایم

شاعر: حسين ايماني


تعداد بازديد : 205
شنبه 11 شهریور 1391 ساعت: 0:05
نویسنده:
نظرات(0)
شبي كه امدي و عرش در هوات افتاد ستاره دور و بر عطر خنده هات افتاد همينكه عطر نفسهات در زمان پيچيد

شبي كه امدي و عرش در هوات افتاد

ستاره دور و بر عطر خنده هات افتاد


همينكه عطر نفسهات در زمان پيچيد

زمين براي بزرگي به دست و پات افتاد


براي دلبري از چشم بي قرار حسين ع

هماي عشق به چشمان دلربات افتاد


بزرگ مرد قبيله،علي اصغر عشق

كنار نام شما راهي از نجات افتاد


شكوفه سحر بيت حضرت ارباب

تو امدي و علي باز در حيات افتاد


همينكه پاي تو در چشم شهر سكني كرد

عطش به چشم پر از اتش فرات افتاد


تو مستجاب ترين ذكر هر دعا هستي

ضمان حاجت هر درد بي دوا هستي

 

تو مثل يك گل سرخي كه بال و پر داري

براي دلبري از دلبران هنر داري


تمام اهل شما دلبرند اما تو

كرشمه و جنم و ناز بيشتر داري


اگر چه كودكي اما گواه تاريخ است

بزرگي از پر قنداقه ات به سر داري


تويي كه يك تنه يك لشگري براي حسين

شبيه حضرت سقا دل و جگر داري


تو حرف اخر و فصل الخطاب بابايي

چرا نيامده حالا سر سفر داري


قسم به اشك رباب و به خنده هاي حسين

مباد لحظه اي دست از دلم تو برداري


پناه لحظه دلواپسي علي اصغر

جواب روز غم و بي كسي علي اصغر


چقدر زير گلويت سفيد و جذاب است

به قب قبت اثر بوسه هاي ارباب است


به شوق خنده تو تا به صبح بيدار است

به يك كرشمه چشمت رباب بي تاب است


براب لحظه به لحظت،براي اينده

رباب نقشه كشيدست،حيف بر اب است


دو فصل تاج سر خاكيان شدي و حيف

كه مثل چشم تو بخت رباب در خواب است


نواي نغمه لالاييت چه دلگير است

ترنمي كه نوايش عمو عمو اب است


عطش رسيد و ترك شد لب شما ميسوخت

براي لحظه قربانيت خدا ميسوخت


پدر كه قصه ذبح عظيم ميداند

براي زير گلوي تو روضه ميخواند


چقدر نازك و نرم است حنجرت،حتي

كه رد باد به زير گلوت ميماند


تمام ارزوي مادرت فقط اين است

كه سال بعد برايت تولد افشاند


ولي هنوز زماني نميشود كه رباب

كنار نيزه براي تو فاتحه خواند


رسيده است غروب عظيم عاشورا

تو روي دست پدر سبز ميشوي حالا


تعداد بازديد : 125
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 18:06
نویسنده:
نظرات(0)
به مناسبت میلاد حضرت علی اصغر (ع) به دنیا آمده امشب سپهر آسمان عشق دل هر عاشقی گشته گدای آستان عش

به مناسبت میلاد حضرت علی اصغر (ع)

به دنیا آمده امشب سپهر آسمان عشق

دل هر عاشقی گشته گدای آستان عشق

به دنیا امده امشب صفای جان ثارالله

بزن چنگی به قلب ما که گردیده زمان عشق

 

ستاره بارد از چشم پر از نور علی اصغر ع

زند او طعنه بر یوسف، و دارد هیبت حیدر

بنازم گریه هایش را، بنازم خنده هایش را

به پیش چشم ثارالله ، کند او خنده بر مادر

بگیرد بوسه از رویش، حسین با لعل لب هایش

به انگشت خودش آقا، بداده قلقلک پایش

حسین جان طفل شیرینت، بود فرمانده ی هستی

خوشا بر بخت هر کس که، بود طفل تو آقایش

بنازم ناز ابرو را ، بنازم تاب گیسو را

ز چشم پر ز نور او، بنازم برق و سوسو را

بمیرم من برای او، که از فرط عطش لبها

چو چوب خشک بر هم زد، به وقت ظهر عاشورا

دو دست کوچک اصغر، گره از مشکلم وا کرد

و او حب عمویش را، درون این دلم جا کرد

ولی با این همه اکرام، سوالم این بود ای دل

ز چه در روز عاشورا، دو چشم خویش دریا کرد

ز جام و باده ی عشقش، خمار و مست و مخمورم

تو گویی من ز عشق او، درون وادی طورم

اگر با عشق اصغر من، شوم در گور ای عالم

بیاید بوی مشک از آن ،غبار و تربت گورم

کریم است او، وَ استاد دو صد استاد اخلاق است

نشانش در دل و انفُس، مقامش نور آفاق است

فروشی باشد این قلبم، علی اصغر بخر از من

دهم دل را به دست تو، که دیگر وقت میثاق است

زمین از اول خلقت، ندیده چون تو آقایی

شرف بر نوح داریّ و عزیز قلب زهرایی

بنابراین تو جان هستی، تو نور لا مکان هستی

به بزم روضه ی ارباب، دم نوحه گران هستی

تو عشق عاشقان هستی، همیشه جاودان هستی

کریم ابن کریمیّ و چو دریا بی کران هستی

محیط عشق و عرفانی، تو خود مهر و تو خود جانی

برای قلب مخروبه، تو زینت بخش و سامانی

حسین آمد به دیدارت ، به صد آه و نوا می گفت

چرا ای عشق دیرینم، برایم گریه می خوانی

بگو ای میوه ی قلبم، چرا این قدر بی تابی

تو گفتی تشنه ام بابا، بیاور قطره ای آبی

که ناگه حرمله با یک، سه شعبه کرد سیرابت

پس از این ماجرا شب را ، بدون غصه می خوابی

سروده جعفر ابوالفتحی

حرم شاه - بزرگترین وبلاگ اشعار مذهبی

www.harame-shah.rozblog.com

شایسته است ذاکران اهل بیت (ع) بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشته باشند


تعداد بازديد : 131
پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت: 7:40
نویسنده:
نظرات(0)
شبي كه آمدي و عرش در هوات افتاد ستاره دور و بر عطر خنده هات افتاد همينكه عطر نفسهات در زمان پيچ

شبي كه آمدي و عرش در هوات افتاد

ستاره دور و بر عطر خنده هات افتاد

 

همينكه عطر نفسهات در زمان پيچيد

زمين براي بزرگي به دست و پات افتاد

 

براي دلبري از چشم بي قرار حسين

هماي عشق به چشمان دلربات افتاد

 

بزرگ مرد قبيله،علي اصغر عشق

كنار نام شما راهي از نجات افتاد

 

شكوفه سحر بيت حضرت ارباب

تو آمدي و علي باز در حيات افتاد

 

همينكه پاي تو در چشم شهر سكني كرد

عطش به چشم پر از آتش فرات افتاد

 

تو مستجاب ترين ذكر هر دعا هستي

ضمان حاجت هر درد بي دوا هستي

 

تو مثل يك گل سرخي كه بال و پر داري

براي دلبري از دلبران هنر داري

 

تمام اهل شما دلبرند اما تو

كرشمه و جنم و ناز بيشتر داري

 

اگر چه كودكي اما گواه تاريخ است

بزرگي از پر قنداقه ات به سر داري

 

تويي كه يك تنه يك لشگري براي حسين

شبيه حضرت سقا دل و جگر داري

 

تو حرف آخر و فصل الخطاب بابايي

چرا نيامده حالا سر سفر داري

 

قسم به اشك رباب و به خنده هاي حسين

مباد لحظه اي دست از دلم تو برداري

 

پناه لحظه دلواپسي علي اصغر

جواب روز غم و بي كسي علي اصغر

 

چقدر زير گلويت سفيد و جذاب است

به قب قبت اثر بوسه هاي ارباب است

 

به شوق خنده تو تا به صبح بيدار است

به يك كرشمه چشمت رباب بي تاب است

 

براب لحظه به لحظت،براي آينده

رباب نقشه كشيدست،حيف بر آب است

 

دو فصل تاج سر خاكيان شدي و حيف

كه مثل چشم تو بخت رباب در خواب است

 

نواي نغمه لالاييت چه دلگير است

ترنمي كه نوايش عمو عمو آب است

 

عطش رسيد و ترك شد لب شما ميسوخت

براي لحظه قربانيت خدا ميسوخت

 

پدر كه قصه ذبح عظيم ميداند

براي زير گلوي تو روضه ميخواند

 

چقدر نازك و نرم است حنجرت،حتي

كه رد باد به زير گلوت ميماند

 

تمام آرزوي مادرت فقط اين است

كه سال بعد برايت تولد افشاند

 

ولي هنوز زماني نميشود كه رباب

كنار نيزه براي تو فاتحه خواند

 

رسيده است غروب عظيم عاشورا

تو روي دست پدر سبز ميشوي حالا

 

حسن کردی
تعداد بازديد : 179
پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت: 6:32
نویسنده:
نظرات(0)
رضا جعفری حضرت علی اصغر(ع)-مدح زلال اشك تو رشك فرات است فرات از صافى چشم تو مات است وجود تو ت

حضرت علی اصغر(ع)-مدح

 

زلال اشك تو رشك فرات است

فرات از صافى چشم تو مات است

وجود تو تعادل بخش این نهر

كه بى تو آبگیرى بى ثبات است

نماز صبر مى‏خواند كنارت

غمت گرداب كشتى نجات است

نیازى نیست تا حكمت بخوانیم

وجودت شرح اسماء و صفات است

من از عمر كمت خواندم كه روحت

به این كثرت سرا بى‏ التفات است 

نخ قنداقه پر پیچ و تابت

مدار كهكشان و ممكنات است


تعداد بازديد : 301
پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت: 6:22
نویسنده:
نظرات(0)
حامد اهور امام جواد و حضرت علی اصغر(علیهماالسلام)-مدح و ولادت بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آ

امام جواد و حضرت علی اصغر(علیهماالسلام)-مدح و ولادت

 

بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات

بر آینه ی علی اعلی صلوات

هم مولد اصغر است و هم روز جواد

بر کرب و بلا و طوس یک جا صلوات 

×××

معشوق، به باد داده گیسو صلوات

بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات

نقّاره زدند، ماه پیدا شده است

بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات

×××

بر دل خوشی ضامن آهو صلوات 

جانم!  بفرست باز بر او صلوات

آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر

بر هر دل مشتاق علی گو صلوات

×××

بر روی جواد، باز بهتر صلوات

بر ناز نگاه علی اصغر صلوات

این نیست صدای این همه جمعیت!

بفرست بلندتر به حیدر صلوات


تعداد بازديد : 201
پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت: 6:21
نویسنده:
نظرات(0)
غلامرضا سازگار حضرت علی اصغر(ع)-ولادت امین وحی عالم را خبر داد که نخل سبز ثارالله بر داد خدا

حضرت علی اصغر(ع)-ولادت

 

امین وحی عالم را خبر داد

که نخل سبز ثارالله بر داد

خدا امشب حسین بن علی را

دری بهتر زیک دریا گهر داد

الا ای اختران تبریک تبریک

که حق شمس ولایت را قمر داد

الا یا فاطمه چشم تو روشن

خدا امشب حسینت را پسر داد

به صورت طفل نوزاد وبه معنا

مدال افتخاری بر پدر داد

حسین بن علی را یاور آمد

علی بن حسین دیگر آمد

بهشت عترت پیغمبر است این

گلش خوانم نه از گل بهتر است این

سزد اورا علی خوانند آری

که یک آئینه حسن از حیدر است این

مدال دوش سالار شهیدان

مه برج ولا را اختر است این

علی اصغرش خوانند اما

ولایت را شهید اکبر است این

سپهر آرزو را ماه دادند

به ثارالله ثار الله دادند

یم ایثار را گوهر مبارک

سپهر عشق را اختر مبارک

علی دیگر از نسل ولایت

به اهل البیت پیغمبر مبارک

شفیع اکبری با نام اصغر

برای خلق در محشر مبارک

عروس حضرت خیرالبشر را

چنین ماه خدا منظر مبارک

به ثار الهیان گوئید امشب

که میلاد علی اصغر مبارک

به یک گل دامنت گردیده گلشن

عروس فاطمه چشم تو روشن

چه کودک لیلۀ قدر است مویش

چه نوزادی که والشمس است رویش

تو گوئی از شب میلاد باشد

لب خشک وشهادت آرزویش

شفاعت ، عشق ، جانبازی ، تبسم

 نوشته بر سفیدی گلویش

بنازم قرص ماهی را که با خون

کند شمس ولایت شستشویش

تبسم های شیرینش گواه است

که اورا تا خدا یک گام راه است

زهی طفلی که از صبح ولادت

وجود اوست سر تا پا سعادت

عجب نبود اگر خورشید گردون

به خاکش آورد روی ارادت

گل لبخند ا گوید که این طفل

شهادت را نداند جز سعادت

نگاهش کن تو گوئی آنکه دارد

به مهد ناز هم شو ق شهادت

من واحسان ولطف و رحمت او

که اهلبیت را این است عادت

بزرگ وکوچک اینان جوادند

برای عالمی باب المرادند

رخش آئینه حسن خدائی

جمالش آیت نورالهدائی

زهی طفلی که در هنگام شیری

امام خویش را باشد فدائی

نگردد تا جدا یکدم زجانان

کند جان از تنش میل جدائی

خواتین راست بر گردش کنیزی

سلاطین راس در کویش گدائی

به خون حنجر خود تا قیامت

کند از لوح دل ظلمت زدائی

 زشیری اشک شوقش در دو عین است

نگاهش بر سر دوش حسین است

شهادت عشق، ایمان زندۀ اوست

شرف عزت سیادت بندۀ اوست

حجازی ماه ویک کرببلا نور

به خورشید رخ تابندۀ اوست

فدای لعل لبهایش که تا حشر

تمام آبها شرمندۀ اوست

سر وجانم فدای طفل شیری

که ثارالله محو خندۀ اوست

حقیقت عاشق، ایما ن سر فرازی

هماره تا ابد پایندۀ اوست

اگر چه بسته در قنداقه دستش

بود خلق جهانی پای بستش

به لب خنده به دل سوز وگدازش

ملائک عاشق راز ونیازش

نگاهش باعث لبخند عباس

امام پاکبازان سر فرازش

به دور مهد ناز او بگردید

که باشد کعبۀ دل مهد نازش

مناجات شب وصل حسین است

صدای گریه های دلنوازش

علی روئی که از آل محمد

برد دل با دو چشم نیم بازش

مبادا کودک شیرش بگویند

 که پیران جهان محتاج اویند

من از نخل ولایت بر گرفتم

طریق آل پیغمبر گرفتم

از آن گردیده ام مست محبت

 که از دست علی ساغر گرفتم

تولای علی وآل اورا

به یمن پاکی مادر گرفتم

بهشت وهر چه در آن است یکجا

زلبخند علی اصغر گرفتم

بیاد آن گل باغ شهادت

گلاب از دیدگان تر گرفتم

خریدار غم این خاندانم

غلام میثم این خاندانم


تعداد بازديد : 203
پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت: 6:15
نویسنده:
نظرات(0)
سید هاشم وفایی حضرت علی اصغر(ع)-میلاد خندیم به مقدم تو یا گریه کنیم خندیم، ولیک بی صدا گریه کن

حضرت علی اصغر(ع)-میلاد

 

خندیم به مقدم تو یا گریه کنیم

خندیم، ولیک بی صدا گریه کنیم

امرو ز گریۀ تو خندیم، ولی

فردا به تبسّم تو ما گریه کنیم

×××

ای آن که حریر نرمِ گل جای تو بود

آغوش لطیف لاله مأوای تو بود

از لحظۀ میلاد تو، شش ماه حسین

مهمان نگاه و روی زیبای تو بود

×××

آن روز که دوست نور حق را به تو داد

درصبح ازل رنگ شفق را به تو داد

امروز چه دید در نگاه تو حسین

کز دفتر عشق شش ورق را به تو داد


تعداد بازديد : 185
پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت: 6:13
نویسنده:
نظرات(0)
یوسف رحیمی حضرت علی اصغر(ع)-ولادت نگاهش دم به دم اعجاز کرده که او را اینچنین ممتاز کرده به لط

حضرت علی اصغر(ع)-ولادت

 

نگاهش دم به دم اعجاز کرده

که او را اینچنین ممتاز کرده

به لطف دستهای کوچک خود

گره های بزرگی باز کرده


تعداد بازديد : 153
پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت: 6:12
نویسنده:
نظرات(0)
از آسمون رو زمین دلا شادی می شینه ولادت پسر سلطان ایران زمینه خدای جود و سخا امام مهر و وفا قرار

از آسمون رو زمین دلا شادی می شینه

ولادت پسر سلطان ایران زمینه

خدای جود و سخا

امام مهر و وفا

قرار جان رضا قرار جان رضا

محو چشمای تو ماه و ستاره

دل گرفتار خال لب یاره

مثل تو دلبری هیچ کی نداره

دیگه با هیچ کسی کاری ندارم

بسته دلبر خم زلف نگارم

ابن رضا مددی ابن رضا مددی

روی زمین همه عاشقا دل بی قرارن

چون از بهشت غنچه ناز حسینو میارن

به قلب پر تب وتاب

بده بده می ناب

به عشق عشق رباب

می زدم از میخانه اصغر

تشنه روی مه پاره اصغر

بسته ام دل به گهواره اصغر

طبق طبق دل مست و خمارم

نفس نفس صدای دل زارم

علی اصغر همه دار و ندارم

مدد علی اصغر مدد علی اصغر

تعداد بازديد : 211
چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت: 0:04
نویسنده:
نظرات(0)
روح غزل چشم يعقوب مسيل نيل است كودكي در بغل راحيل است مي توان خواند زپيشاني طفل چون مسيحا

روح غزل

 

چشم يعقوب مسيل نيل است

كودكي در بغل راحيل است

 

مي توان خواند زپيشاني طفل

چون مسيحا نفس انجيل است

 

آيه ها مي چكد از لعل لبش

گريه اش لحن خوش ترتيل است

 

بال فطرس شده گهواره ي او

سايه بانش پر جبرائيل است

 

علوي زاده اي از نسل خليل

اين پسر كنيه اش اسماعيل است

 

خنده اش روح غزل هاي بهار

خنده اش شعر پر از تمثيل است

 

عرشيان سر خوش آهنگ وطرب

تار و دف در كف اسرافيل است

 

ريسه آويخته از عرش به فرش

اين هنرمندي ميكائيل است

 

مات و مبهوت ملائك ديدند

خنده اي بر لب عزرائيل است

 

رونقي داده به بازار شعف

حجره ي غصه وغم تعطيل است

 

صدقه مي دهد امشب آقا

دست هر حور و ملك زنبيل است

 

چه صف طول و درازي دارند

آخرين كس ته صف هابيل است

 

هاتفي گفت به ارباب بهشت

پسرت مايه ي فخر ايل است

 

وقت كوچ است ، برو قافله دار

نفرات سفرت تكميل است

 

وحید قاسمی


تعداد بازديد : 119
چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت: 0:00
نویسنده:
نظرات(0)
از لا به لای دفتر شعرم عبور خواهم کرد امشب تمام قافیه ها را مرور خواهم کرد انشای جمله های ملیحا

از لا به لای دفتر شعرم عبور خواهم کرد

امشب تمام قافیه ها را مرور خواهم کرد

 

انشای جمله های ملیحانه تو را

با کاغذی زجنس محبت نمور خواهم کرد

 

امشب به زیر پرچم عشق تو آمدم

مدح تو را ز جوهری از جنس نور خواهم کرد

 

حالا برای رسیدن به شأن تو

بالی برای پر زدنم جفت و جور خواهم کرد

 

ای پیر کو چک ای گل دردانه ی رباب

از خواندنم برای تو حس غرور خواهم کرد

 

اکنون مرا بهار دل انگیز دیگری

کی می رسد پیاله ی لبریز دیگری

 

امشب به سمت و سوی تو پرواز می کنم

با بردن نوای تو اعجاز می کنم

 

گفتم علی اصغر و لبریز از خمم

با جرعه ای ز جام تو آغاز می کنم

 

عاشق تر از همیشه نگاهم به سوی توست

با اشک خود محبتم ابراز می کنم

 

دل را دخیل یک پر قنداقه شما

بستم و قفل بسته ی خود باز می کنم

 

هر لحظه ، هر دقیقه ، تمامی عمر خود

حوض دو چشم خود ز تو نمساز می کنم

 

ای ماورای هر چه غزل در نگاه عشق

ساکن شدم به عشق تو در خانقاه عشق

 

امشب میان شعر و غزل بنده عابرم

با بیمه ای به اسم تو آسوده خاطرم

 

شش ماهه ای که یک شبه ، صد سال رفته ای

آقا محل بده به خدا بنده شاعرم

 

نذر شما و مادرتان ، شیره ی عسل

سر را بزن فدای شما بنده حاضرم

 

ای آنکه گوشه چشمی به ما کنی

شاید عوض شود به دمت هست و ظاهرم

 

امشب تمام قافیه هایم بدل شده

شعرم پر از طراوت طعم عسل شده

 

یک آیه از اهالی بالا رسیده است

زیباترین ستاره زهرا رسیده است

 

در نیل غصه های زمین یک عصا بزن

گویا دوباره حضرت موسی رسیده است

 

هر کس که مرده دل شده در عصر حاضرش

مژده بده به او که مسیحا رسیده است

 

باید سوار کشتی اهل یقین شوی

بر ساحل نگاه تو دریا رسیده است

 

امشب دوباره ساکن میخانه می شویم

شاید دوباره حضرت مولا رسیده است

 

شکر خدا که عنایتتان شامل شده

ابیاتی از دهان شما حاصلم شده

 

این ها گذشت و واقعه از راه می رسد

یوسف دوباره بر ته یک چاه می رسد

 

باید دوباره خواند غزل های نا تمام

وقتی پیامی از خود الله می رسد

 

مادر نشسته منتظر ماه پاره اش

اما فقط ز خیمه ی او آه می رسد

 

مولای ما کنار فرات و علی به دست

اما ز لحظه ای که حرمله آنگاه می رسد

 

این ها معادلات غریبانه ی غم است

این ها گذشت و واقعه از راه می رسد

 

حسین دست غریبی خود به زانو زد

برای جرعه ی آبی به حرمله رو زد

 

با حنجری شکسته خدا را صدا زدی

در لا به لای خون خودت دست و پا زدی

 

کوچکترین شهید حرم در سرای عشق

از سال شصت و یک سخن آشنا زدی

 

آری ، چگونه خوانمت از روی نیزه ها ؟

کوچکترین سری که تکیه بر این نیزه ها زدی

 

باور نمی کنم عزیز دلم روی نیزه ای

آتش به عمه و من و این خیمه ها زدی

 

جمعه غروب ، روز دهم ، در نگاه آب

یک مهر سرخ آخر این ماجرا زدی

 

آقا ببخش قصد جسارت نداشتم

بر این ردیف و قافیه عادت نداشتم

 

محمد مهدی نسترن

**

از وبلاگ ام البکا


تعداد بازديد : 95
سه شنبه 09 خرداد 1391 ساعت: 23:59
نویسنده:
نظرات(0)
فضای عالم دل ها به حال آمده است در آسمان ولایت هلال آمده است به پاس عصمت پنجاه و هفت سال حسین ز ک

فضای عالم دل ها به حال آمده است

در آسمان ولایت هلال آمده است

به پاس عصمت پنجاه و هفت سال حسین

ز کردگار برایش مدال آمده است

علی اکبر اگر بُد مثال پیغمبر

حسین فاطمه را هم مثال آمده است

گلی که عطر دل انگیز فاطمه با اوست

علی جمال و محمد خصال آمده است

ز دیدنش شکفته گل، در گل عباس

ز بوسه اش دل زینب به حال آمده است

اگر جمال و جلال خدای می جویی

بیا که عین جمال و جلال آمده است

به رنگ و بوی بهشتی ز کشور گل ها

یگانه غنچه باغ کمال آمده است

الا که تشنه فیضی به وادی غم ها

بیا که چشمه آب زلال آمده است

اگر چه می شود از تیر قطع رگ هایش

از او میان قلب و خدا اتصال آمده است



تعداد بازديد : 157
سه شنبه 09 خرداد 1391 ساعت: 23:41
نویسنده:
نظرات(0)
از لا به لای دفتر شعرم عبور خواهم کرد امشب تمام قافیه ها را مرور خواهم کرد انشای جمله های ملیحانه

از لا به لای دفتر شعرم عبور خواهم کرد

امشب تمام قافیه ها را مرور خواهم کرد

انشای جمله های ملیحانه تو را

با کاغذی زجنس محبت نمور خواهم کرد

امشب به زیر پرچم عشق تو آمدم

مدح تو را ز جوهری از جنس نور خواهم کرد

حالا برای رسیدن به شأن تو

بالی برای پر زدنم جفت و جور خواهم کرد

ای پیر کو چک ای گل دردانه ی رباب

از خواندنم برای تو حس غرور خواهم کرد

اکنون مرا بهار دل انگیز دیگری

کی می رسد پیاله ی لبریز دیگری

امشب به سمت و سوی تو پرواز می کنم

با بردن نوای تو اعجاز می کنم

گفتم علی اصغر و لبریز از خمم

با جرعه ای ز جام تو آغاز می کنم

عاشق تر از همیشه نگاهم به سوی توست

با اشک خود محبتم ابراز می کنم

دل را دخیل یک پر قنداقه شما

بستم و قفل بسته ی خود باز می کنم

هر لحظه ، هر دقیقه ، تمامی عمر خود

حوض دو چشم خود ز تو نمساز می کنم

ای ماورای هر چه غزل در نگاه عشق

ساکن شدم به عشق تو در خانقاه عشق

امشب میان شعر و غزل بنده عابرم

با بیمه ای به اسم تو آسوده خاطرم

شش ماهه ای که یک شبه ، صد سال رفته ای

آقا محل بده به خدا بنده شاعرم

نذر شما و مادرتان ، شیره ی عسل

سر را بزن فدای شما بنده حاضرم

ای آنکه گوشه چشمی به ما کنی

شاید عوض شود به دمت هست و ظاهرم

امشب تمام قافیه هایم بدل شده

شعرم پر از طراوت طعم عسل شده

یک آیه از اهالی بالا رسیده است

زیباترین ستاره زهرا رسیده است

در نیل غصه های زمین یک عصا بزن

گویا دوباره حضرت موسی رسیده است

هر کس که مرده دل شده در عصر حاضرش

مژده بده به او که مسیحا رسیده است

باید سوار کشتی اهل یقین شوی

بر ساحل نگاه تو دریا رسیده است

امشب دوباره ساکن میخانه می شویم

شاید دوباره حضرت مولا رسیده است

شکر خدا که عنایتتان شامل شده

ابیاتی از دهان شما حاصلم شده

این ها گذشت و واقعه از راه می رسد

یوسف دوباره بر ته یک چاه می رسد

باید دوباره خواند غزل های نا تمام

وقتی پیامی از خود الله می رسد

مادر نشسته منتظر ماه پاره اش

اما فقط ز خیمه ی او آه می رسد

مولای ما کنار فرات و علی به دست

اما ز لحظه ای که حرمله آنگاه می رسد

این ها معادلات غریبانه ی غم است

این ها گذشت و واقعه از راه می رسد

حسین دست غریبی خود به زانو زد

برای جرعه ی آبی به حرمله رو زد

با حنجری شکسته خدا را صدا زدی

در لا به لای خون خودت دست و پا زدی

کوچکترین شهید حرم در سرای عشق

از سال شصت و یک سخن آشنا زدی

آری ، چگونه خوانمت از روی نیزه ها ؟

کوچکترین سری که تکیه بر این نیزه ها زدی

باور نمی کنم عزیز دلم روی نیزه ای

آتش به عمه و من و این خیمه ها زدی

جمعه غروب ، روز دهم ، در نگاه آب

یک مهر سرخ آخر این ماجرا زدی

آقا ببخش قصد جسارت نداشتم

بر این ردیف و قافیه عادت نداشتم

تعداد بازديد : 307
سه شنبه 09 خرداد 1391 ساعت: 23:40
نویسنده:
نظرات(0)
يا رضيع الحسين(ع) در عفو٬ آدم سوی او دست دعا برداشته خضر نبی از جام او آب بقا برداشته از چو

      يا رضيع الحسين(ع)

در عفو٬ آدم سوی او دست دعا برداشته

خضر نبی از جام او آب بقا برداشته

از چوبه ي گهواره اش موسی عصا برداشته 

از شهپر قنداقه اش عیسی شفا برداشته

با نام او از شعله ابراهیم پا برداشته

فخرش همین بس بوسه اش خیر النسا برداشته

 

هرچندطفل کوچک و شش ماهه ای نوپاست او 

غارتگر جان حسین و زینب کبراست او

(شاعرش را نميشناسم)


تعداد بازديد : 305
سه شنبه 09 خرداد 1391 ساعت: 17:41
نویسنده:
نظرات(0)
سیدمجتبی شجاع حضرت علی اصغر(ع)-میلاد بانو پسرت که هدیۀ الله است امید دل حضرت ثارالله است شا



تعداد بازديد : 159
سه شنبه 09 خرداد 1391 ساعت: 17:37
نویسنده:
نظرات(0)
سید رضا مؤید حضرت علی اصغر(ع)-ولادت فضای عالم دل ها به حال آمده است در آسمان ولایت هلال آمده ا

حضرت علی اصغر(ع)-ولادت

 

فضای عالم دل ها به حال آمده است

در آسمان ولایت هلال آمده است

به پاس عصمت پنجاه و هفت سال حسین

ز کردگار برایش مدال آمده است

علی اکبر اگر بُد مثال پیغمبر

حسین فاطمه را هم مثال آمده است

گلی که عطر دل انگیز فاطمه با اوست

علی جمال و محمد خصال آمده است

ز دیدنش شکفته گل، در گل عباس

ز بوسه اش دل زینب به حال آمده است

اگر جمال و جلال خدای می جویی

بیا که عین جمال و جلال آمده است

به رنگ و بوی بهشتی ز کشور گل ها

یگانه غنچه باغ کمال آمده است

الا که تشنه فیضی به وادی غم ها

بیا که چشمه آب زلال آمده است

اگر چه می شود از تیر قطع رگ هایش

از او میان قلب و خدا اتصال آمده است


تعداد بازديد : 135
سه شنبه 09 خرداد 1391 ساعت: 17:35
نویسنده:
نظرات(0)
سیدمجتبی شجاع حضرت علی (ع)-مدح در مذهب هر کس که حقیقت بین است ذکر صلوات بر علی شیرین است از

حضرت علی (ع)-مدح

 

در مذهب هر کس که حقیقت بین است

 ذکر صلوات بر علی شیرین است

 از راه خطا و معصیت بر گردید

 خوشنودی صاحب الزمان در این است

×××

 در سفره عسل اگر که باشد بهتر

 شعر تو غزل اگر که باشد بهتر

 اظهار محبت علی ای دل من

 همراه عمل اگر که باشد بهت


تعداد بازديد : 143
سه شنبه 09 خرداد 1391 ساعت: 17:33
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 4
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف