غلامرضا سازگار امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌ صدا،

غلامرضا سازگار امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌ صدا،

غلامرضا سازگار امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌ صدا،

غلامرضا سازگار امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌ صدا،

غلامرضا سازگار امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌ صدا،
غلامرضا سازگار امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌ صدا،
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
غلامرضا سازگار امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌ صدا،

امیرالمؤمنین(ع)-ضربت خوردن

 

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

فریاد بی‌ صدا، غم دل بود و آه بود

دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

صبح سفید هم‌ چو دل شب سیاه بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

خونش نصیب دامن محراب کوفه شد

آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود

یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید

اشک شبش به غربت روزش گواه بود

دستش برای مردم دنیا نمک نداشت

عدلش به چشم بی ‌نگهان اشتباه بود

هم ‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب

حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود

مولا پس از شهادت زهرا غریب شد

زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

وقتی که از محاسن او می‌چکید خون

عباس را به صورت بابا نگاه بود

«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون

رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود


تعداد بازديد : 207
چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 9:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف