نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد شب وصل است و او را

نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد شب وصل است و او را

نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد شب وصل است و او را

نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد شب وصل است و او را

نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد شب وصل است و او را
نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد شب وصل است و او را
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد شب وصل است و او را

نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد

علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد

شب وصل است و او را خوشترین ساعات و اوقاتست

طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است

علی ساعت به ساعت میرود تا مرز بیهوشی

چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی

صدای وا علیّا تا به گردون می رود امشب

ز چشم زینب و فرق علی خون می رود امشب

ز فرقش خون دلهایی که مولا خورده بود امد

زمانی را که عمری انتظارش را برده بود آمد

تو کافر ، زاده ملجم ، جهان زیر و زبر کردی

که بعد از مصطفی با تیغ خود شق القمر کردی

تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی ؟

تنی را نی ، که دنیای فضیلت را به گِل بردی

غم ؛ امشب از در و دیوارهای کوفه می بارد

زمین را خاک بر سر شد ؛ زمان گم کرده ای دارد

کمر از بهر جور او مبند ، ای آسمان دیگر

مبند آن آسمان را دست ها در ریسمان دیگر


تعداد بازديد : 435
دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت: 22:17
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط مسعود شیرازبان در تاریخ 1394/04/17 و 12:35 دقیقه ارسال شده است

مسعود شیرازبان

خداوند به شاعر این شعر زیبا طول عمر با عزت عنایت وبا اربابش محشورش نماید


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف