شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو نماي آينه ها انكسار مي طلبد به شو

شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو نماي آينه ها انكسار مي طلبد به شو

شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو نماي آينه ها انكسار مي طلبد به شو

شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو نماي آينه ها انكسار مي طلبد به شو

شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو نماي آينه ها انكسار مي طلبد به شو
شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو نماي آينه ها انكسار مي طلبد به شو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو نماي آينه ها انكسار مي طلبد به شو

شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو

قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو

 

نماي آينه ها انكسار مي طلبد

به شوق نشر تو و انتشار كثرت تو

 

ملائكه همه امشب به سجده افتادند

به خال ناز لبت در زمان خلقت تو

 

تورا قديم تر ازاين قديمي ات خواندند

سه روز قبل ازل ابتداي قدمت تو

 

شجاعتي كه تو داري زبانزد است و مثل

قواي جنگ جمل شد اسير هیبت تو

 

گداي شهر تو بودن چه لذتي دارد

هزار حاتم طائي گداي ثروت تو

 

چقدر چشم زليخا گريست يوسف را

چقدر يوسف كنعان كشيد حسرت تو

 

شاعر: فياض هوشيار پارسيان

تعداد بازديد : 125
یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت: 13:11
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف