دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم

دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم

دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم

دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم

دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم
دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم

دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم

بر دوش گرانباری یک سال کشیدم

در گوشه تنهایی خود غرق شدم من

از ترس زبان دست ز هر قال کشیدم

با دست قلم حرف دل خویش نوشتم

بر صحنه پریشانی احوال کشیدم

سجاده توبه به خدا باز نمودم

تسبیح کنان نیمه شب بال کشیدم

تا وقت سحر باد روی دوش ، مرا برد

تا روی گناهان خط ابطال کشیدم

آنگاه خدا داد به دستم قلمش را

فرمود بکش کعبه آمال کشیدم

وقتی به خودم آمدم و چشم گشودم

دیدم ز گل فاطمه تمثال کشیدم

آنگاه شنیدم که ندا داد منادی

بر من که به کنج لب او خال کشیدم


هرگز مده از دست خود این یاس چمن را

در قاب دلت حفظ نما نام حسن را


او را غزل عشق خداوند سروده

تنها نه که یک بند که صد بند سروده

از لعل نمک ریز چنان ریخت نمک را

دریا به هوای نمکش چند سروده

یوسف شده مجنون رخ یوسف زهرا

شب تا به سحر اوست که یک بند سروده

لالایی زهرا که به گوش حسنش خواند

شعری است که بابا به بر فرزند سروده

از ماه رخش ماه به وجد آمده یک بیت

آنگونه که این خلق بدانند سروده


این اسم که گویند برازنده من نیست

چون ماه به غیر مه رخسار حسن نیست


او روح کرم باشد و برهان کریم است

از سوی خدا آمده قرآن کریم است

او نسخه اصلی کرم هست و کرامت

برداشته از گوشه همیان کریم است

روزی فقط از دست حسن رزق بگیرد

هر سفره که گسترده شود خوان کریم

هرگز نشود رازق مخلوق سلیمان

این کار خداوند به دستان کریم است

عمریست اجابت چکد از سقف دعایش

دریای شفا یک نم باران کریم است


هر چند که همسفره بزم فقرا بود

از روز ازل در کرم انگشت نما بود


تعداد بازديد : 165
سه شنبه 10 مرداد 1391 ساعت: 23:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف