تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا
آرزوى حرم مکه و بطحاست(1) مرا
در دل آهنگ حجازست و زهى يارى بخت
اگر يک آهنگ درين پرده شود راست مرا
سرم از دايره ى صبر برون خواهد شد
شايد ار بگسلم اين بند که در پاست مرا
از خيال حجر اسود و بوسيدن او
آب زمزم همه در عين سويداست(2) مرا
دل من روشن از آنست که از روزن فکر
ريگ آن باديه در ديده ى بيناست مرا
بر سر آتش سوزنده نشينم هردم
کز جهان نيست جزين مرتبه درخواست مرا
دلم از حلقه ى آن خانه مبادا محروم
کز جهان نيست جزين مرتبه درخواست مرا
از هوى و هوس خويش جدا باش، اى دل
خاک آن خانه و آن خانه خدا باش، اى دل
عمر بگذشت، ز تقصير حذر بايد کرد
به در کعبه ى اسلام گذر بايد کرد
ناگزيرست در آن باديه از خشک لبى
تکيه بر گريه ى اين ديده ي تر بايد کرد
گرد ريگى که از آن زير قدمها ريزد
سرمه وارش همه در ديده ى سر بايد کرد
آب و نان و شتر و راحله تشويش دلست
خورد آن مرحله از خون جگر بايد کرد
روى چون در سفر کعبه کنند اهل سلوک
از خود و هستى خود جمله سفر بايد کرد
سر تراشيدن و احرام گرفتن سهلست
از سر اين نخوت بيهوده بدر بايد کرد
شرح احرام و وقوف و صفت رمى و طواف
با دل خويش به تقرير دگر بايد کرد
هر دلى را که ز تحقيق سخن بويى هست
بشناسد که سخن را بجزين رويى هست
يارب، امسال بدان رکن و مقامم برسان
کام من ديدن کعبه است و به کامم برسان
دولت وصل تو هرچند که خاصست، دمى
عام گردان و بدان دولت عامم برسان
جز به کام مدد و عون تو نتوان آمد
راه عشق تو، بدان قوت و کامم برسان
صبرم از پاى درآمد، تو مرا دست بگير
به سر تربت اين صدر همامم برسان
1. بطحا: زمين فراخ که گذرگاه سيل وداراي سنگريزه هاي بسيار باشد.
2. سويدا: حبه القلب ، دانه دل.
آرزوى حرم مکه و بطحاست(1) مرا
در دل آهنگ حجازست و زهى يارى بخت
اگر يک آهنگ درين پرده شود راست مرا
سرم از دايره ى صبر برون خواهد شد
شايد ار بگسلم اين بند که در پاست مرا
از خيال حجر اسود و بوسيدن او
آب زمزم همه در عين سويداست(2) مرا
دل من روشن از آنست که از روزن فکر
ريگ آن باديه در ديده ى بيناست مرا
بر سر آتش سوزنده نشينم هردم
کز جهان نيست جزين مرتبه درخواست مرا
دلم از حلقه ى آن خانه مبادا محروم
کز جهان نيست جزين مرتبه درخواست مرا
از هوى و هوس خويش جدا باش، اى دل
خاک آن خانه و آن خانه خدا باش، اى دل
عمر بگذشت، ز تقصير حذر بايد کرد
به در کعبه ى اسلام گذر بايد کرد
ناگزيرست در آن باديه از خشک لبى
تکيه بر گريه ى اين ديده ي تر بايد کرد
گرد ريگى که از آن زير قدمها ريزد
سرمه وارش همه در ديده ى سر بايد کرد
آب و نان و شتر و راحله تشويش دلست
خورد آن مرحله از خون جگر بايد کرد
روى چون در سفر کعبه کنند اهل سلوک
از خود و هستى خود جمله سفر بايد کرد
سر تراشيدن و احرام گرفتن سهلست
از سر اين نخوت بيهوده بدر بايد کرد
شرح احرام و وقوف و صفت رمى و طواف
با دل خويش به تقرير دگر بايد کرد
هر دلى را که ز تحقيق سخن بويى هست
بشناسد که سخن را بجزين رويى هست
يارب، امسال بدان رکن و مقامم برسان
کام من ديدن کعبه است و به کامم برسان
دولت وصل تو هرچند که خاصست، دمى
عام گردان و بدان دولت عامم برسان
جز به کام مدد و عون تو نتوان آمد
راه عشق تو، بدان قوت و کامم برسان
صبرم از پاى درآمد، تو مرا دست بگير
به سر تربت اين صدر همامم برسان
1. بطحا: زمين فراخ که گذرگاه سيل وداراي سنگريزه هاي بسيار باشد.
2. سويدا: حبه القلب ، دانه دل.
تعداد بازديد : 135
پنجشنبه 05 مرداد 1391 ساعت: 10:41
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب