در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار گُر گرفته سینه ی تنهایی ام اشک شد آئینه ی تنهایی ام

در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار گُر گرفته سینه ی تنهایی ام اشک شد آئینه ی تنهایی ام

در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار گُر گرفته سینه ی تنهایی ام اشک شد آئینه ی تنهایی ام

در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار گُر گرفته سینه ی تنهایی ام اشک شد آئینه ی تنهایی ام

در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار گُر گرفته سینه ی تنهایی ام اشک شد آئینه ی تنهایی ام
در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار گُر گرفته سینه ی تنهایی ام اشک شد آئینه ی تنهایی ام
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار گُر گرفته سینه ی تنهایی ام اشک شد آئینه ی تنهایی ام

در محکومیت کشتار مظلومانه مسلمانان میانمار




گُر گرفته سینه ی تنهایی ام

اشک شد آئینه ی تنهایی ام

درد دل هایم زبان وا می کنند

زخم های من دهان وا می کنند

درد دل ها حرف های زخمی اند

گریه هایم برف های زخمی اند

رود اشکم قصد طغیان می کند

پایه ها را سیل ویران می کند

باز دورافتاده ام از درد ها

از زمین صبرها، از مردها

از برادرهای در آغوش مرگ

بچه های مانده روی دوش مرگ

خواهرانم با دل من سوختند

تیرها لب هایشان را دوختند

داغ ها تا دل نوردی می کنند

شعله ها هم خانه گردی می کنند

خانه ها را شعله ها آتش زدند

سینه را با شعله ها آتش زدند

می چکد از قامت این نام مرگ

مرگ بر بودای خون آشام ؛ مرگ

مرگ بر این دین سر تا پا جنون

مرگ بر این چشم های رنگ خون

شک ندارم خواب ها سنگین شده

گوش این مرداب ها سنگین شده

مثل مردابی که شد بی راه حل

دل خوشند از عکس ماهی در بغل

آخرش این اشک طغیان می کند

برمه را این سیل ویران می کند

صبر من اینقدر بی صبری مکن

آسمان ذهن را ابری مکن

این شهادت ها شروع ماجراست

خون هر مظلوم گرداب بلاست


تعداد بازديد : 125
دوشنبه 02 مرداد 1391 ساعت: 14:15
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف