امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست مانند

امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست مانند

امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست مانند

امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست مانند

امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست مانند
امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست مانند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست مانند

امام حسین(ع)-اخلاقی و اندرز


در کرب و بلا، اسیر بودن زیباست

هم بستر تیغ و تیر بودن، زیباست

مانند شغال زنده ماندن، زشت است

در محضر مرگ، شیر بودن زیباست

×××

در غربت کربلا، اسیری عشق است

در مسلخ عشق، سر به زیری، عشق است

در حضرت مرگ، سرخ رو رقصیدن

وقتی که ز مرگ ناگریزی، عشق است

×××

ای مرثیه‌خوان! شبیه زینب، آری

یک خطبه بخوان، به لهجۀ بیداری

آتش تو بزن به خرمن خون‌خواران

گر هم چو حسین، از ستم بیزاری

×××

ای مرثیه‌خوان! چرا دگرگون گفتن؟

از کرب‌ و بلا، حدیث وارون گفتن؟

از زینب قهرمان بیاموز ای مرد!

از کرب‌ و بلا، چگونه و چون گفتن

×××

با کرب و بلا، سراب می‌بافی تو

یک پرسش بی‌جواب می‌بافی تو

مفهوم حسین را نمی‌فهمی، حیف

با خون حسین، آب می‌بافتی تو!

×××

ای مرثیه‌خوان! بگو که عباس کجاست؟

فرمانده عشق، روح احساس کجاست؟

این مرد درون روضه یک بیگانه‌ست

عباس کجاست؟ ایها‌الناس کجاست؟!  

***

ای مرثیه‌خوان! دوباره مستی؟ توبه

مشغول به کار بت‌پرستی؟ توبه

مولاست، و «لا اله الا الهش»

اما تو حسین می‌پرستی! توبه

×××

ای دلشدگان! حسین «عبدالله» است

گوینده «لا اله الا الله» است

هر کس که حدیث دیگری می‌گوید

سوگند به نور، مشرک و گمراه است

×××

ای شاعر اهل بیت! سلمان باشیم

مانند حسین، ما مسلمان باشیم

مولا سگ آستان نمی‌خواهد مرد

او کرده قیام، تا که انسان باشیم

×××

ای مرثیه‌خوان! بیا مکرم باشیم

در بندگی خدا، مصمم باشیم

اسلام، غلام و سگ نمی‌خواهد مرد!

دین آمده است، تا که «آدم» باشیم

×××

ظلم ا‌ست، مگو تشنه آب است این مرد

از فرط عطش، به پیچ و تاب است این مرد

این غیرت سرخ، وارث دریاهاست

پیغمبر آب و آفتاب‌ست این مرد

×××

با خولی نفس، تا که پیمان داریم

همواره چو شمر، میل طغیان داریم

لعنت به یزید می‌فرستیم، اما

صد کوفه یزید، زیر فرمان داریم!

×××

تا شیعۀ جهل و مصلحت اندیشیم

در سجده، به سیب و سکه می‌اندیشیم

گر نفس یزید «ری» ببخشد ما را

از خولی و شمر و ابن‌ملجم پیشیم


تعداد بازديد : 145
شنبه 31 تیر 1391 ساعت: 16:57
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف