الآن انكسر ظهري گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند برخیز

الآن انكسر ظهري گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند برخیز

الآن انكسر ظهري گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند برخیز

الآن انكسر ظهري گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند برخیز

الآن انكسر ظهري گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند برخیز
الآن انكسر ظهري گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند برخیز
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
الآن انكسر ظهري گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند برخیز
    الآن انكسر ظهري

گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند

لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند

 

برخیز تا به خیمه مرا با خودت ببر

طفلان من شکستن بابا ندیده اند

 

حالا بگو که دخترکانم کجا روند

آن ها که غیر سایه ي سقا ندیده اند

 

برخیز تا که زود به سمت حرم رویم

نامحرمان هنوز حرم را ندیده اند

 

كم كم زمانِ وا شدن گوشواره هاست

اين غنچه ها كه پنجه ي اعدا نديده اند

 

چشمت به خون نشسته اگر چه هزار شکر

دیگر کبودی رخ زهرا ندیده اند

 

سرنيزه ها به قامتت آخر نظر زدند

حق داشتند خوش قد و بالا نديده اند

 

این تیر را که خورده به چشمت حلال کن

این تیرها که چشم دل آرا ندیده اند

(حسن لطفي)


تعداد بازديد : 327
چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت: 17:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف