آقا ، بهار من زمستان است بي تو صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو عيد بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اص

آقا ، بهار من زمستان است بي تو صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو عيد بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اص

آقا ، بهار من زمستان است بي تو صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو عيد بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اص

آقا ، بهار من زمستان است بي تو صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو عيد بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اص

آقا ، بهار من زمستان است بي تو صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو عيد بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اص
آقا ، بهار من زمستان است بي تو صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو عيد بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اص
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آقا ، بهار من زمستان است بي تو صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو عيد بدون تو صفا دارد ؟ ندارد اص

آقا ، بهار من زمستان است بي تو

صحرا و كوه و دشت بي جان است بي تو

عيد بدون تو صفا دارد ؟  ندارد

اصلا چرا اين چهره خندان است بي تو

اي يوسف گم گشته ي دل در كجايي ؟

چشمان بر در مانده گريان است بي تو

از خاك بازي خسته ام  باور كن آقا

دنيا برايم مثل زندان است بي تو

كم كم جواني رفت و حالا وقت پيري ست

اين زندگي هم رو به پايان است بي تو

ليلي خبر دارد كه مجنون در چه حال است ؟

مجنون كماكان در بيابان است بي تو

من مانده ام در نيمه شب با اين غزل ها

آري ، دو باره وقت باران است بي تو ....

ياسر مسافر

تعداد بازديد : 115
سه شنبه 27 تیر 1391 ساعت: 17:47
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف