تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
خاک اند نه ! ز گوهر و الماس سر ترند آنان که صید دام نگاه تو دلبرند
مصداق «...خاک را به نظر کیمیا...»تویی اصلاً که خانِدان شما کیمیا گرند
آن خاک را که با نظری کیمیا کنی بر روی آن تمام ملک سجده می برند
آنان که زیر بیرق تو خاک خورده اند با این حساب اوج سماوات می پرند
حتی برای خاک شدن زیر پایتان این چشم ها که جای خودش،سر می آورند
افلاکیان به دیده ی خود خاک می نهند
این گونه پای خویش به افلاک می نهند
حتی فرشته را به تلاطم بیاوری وقتی که کنج لب تو تبسّم بیاوری
آخِر به این امید کبوتر شدم که تا مُشتی به من تو ارزن وگندم بیاوری
«هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام» تا بر سرم تو دست ترحّم بیاوری
اصلاً وضو باطل است آنجا که قدری از خاکی ز پات بهر تیمّم بیاوری
آری به چشم توست که موسی کلیم شد لکنت گرفته را به تکلّم بیاوری
پیغمبری بدون تو معنا نمی شود
هرکس نشد گدای تو، آقا نمی شود
صبح شروع عصر امامت دمیده است فجر پراز امید و طراوت دمیده است
امّا چه حیف، روز بدون رسیدنت در صبحِ بی جمال تو ظلمت دمیده است
صبح ظهور توست که همگام مقدمت خورشید دین حق به تمامت دمیده است
با محشر قیام تو انگار بر زمین صبحی شبیه صبح قیامت دمیده است
پایان رسد غروب و افق میدهد نوید شمس دعا ز سمت اجابت دمیده است
یعنی که شیعه ! در به دری ها تمام شد
بغض گلو و خون جگری ها تمام شد
حال وهوای قلب تو حسّ حزینی است سایه به سایه ی غم و غربت گزینی است
پشت سر غلام تو حرف و حدیث پُر گویند آنچنانی و یا این چنینی است
آقا مپرس از این که برایت چه کرده ام تنها جواب پرسش تان شرم گینی است
«دیگر دلم برای شما پر نمی زند» مرغ اسیر دانه و دام و زمینی است
آقا سرت سلامت و...امّا بگو به من امسال سال چندم صحرا نشینی است ؟
صحرا انیس توست ز دورا ن کودکی
گریان نشد شبیه تو چشمان کودکی
تعداد بازديد : 81
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 18:51
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
