برای امام حسین (ع): شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید صدها سیاه د

برای امام حسین (ع): شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید صدها سیاه د

برای امام حسین (ع): شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید صدها سیاه د

برای امام حسین (ع): شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید صدها سیاه د

برای امام حسین (ع): شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید صدها سیاه د
برای امام حسین (ع): شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید صدها سیاه د
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
برای امام حسین (ع): شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید صدها سیاه د

برای امام حسین (ع):

شمس اید و نور در همه اوقات می دهید با نور خویش نور به آیات می دهید

صدها سیاه دل به نگاهی عوض کنید    بر کلب خویش نیز کرامات می دهید

با چشم لطف خویش ز دستان بر قضا    کوهی به جای ذره ی طاعات می دهید

تالیّ "استجب لکُم" هستید و حاجت       هر یک ز خلق طبق روایات می دهید

با صد امید راهی بزم عزا شدم            من دست خالی روم؟!هیهات!می دهید

جا مانده چشم دل جلوی بارگاهتان        آیا دوباره فیض ملاقات می دهید؟

آقا خلاصه میشود آیا پرم دهی؟

امشب به جمع ما تو برات حرم دهی؟

با خرده ای ز تربت تو مست می شویم  با چای روضه های تو سرمست می شویم

ما آن درخت که با شجر طیّب غمت         پیوند خورده و به تو پابست می شویم

ما آن سیاه روی که از پای تا به سر      با مشکی عزای تو یکدست می شویم

اصلاً نبوده ایم و وجودی نداشتیم         با یک نگاه عیسوی ات "هست" می شویم

روی جبین مان شده حک "رعیت الحسین"  آقا توییّ و نوکر در بست می شویم

آقا بگو به روز قیامت در آن میان             در زمره ی گدای تو پیوست می شویم؟

در هول حشر گوشه ی چشمی نشان بده

یا شافع الامم ! تو مرا هم امان بده

هر که میان جاده ات ابن السبیل شد      مفلس،گدا وخاکی و...از این قبیل شد

از فرش تا به عرش خداوند می پرد      خاک رهش سرمه،مقامش جلیل شد

معراج ماست بسته به ذکر "حسین جان" بالا نرفت هر آن که زبانش بخیل شد

اشک عزاداری تان هم بهشتی است      سرچشمه ی دو چشمه ام از سلسبیل شد

بر پا  شده ز خلقت آدم عزایتان            مرثیّه خوان اوّل تو جبرئیل شد

بین خیال در حرمت زائرم،ببین!          عمریست این دیده به لطفت دخیل شد

چشم انتظار جود و کرم بار دیگرم

آقا ببر تو سوی حرم بار دیگرم

بانگ عزا و همهمه در پنجشنبه شب     کرب و بلا زمزمه در پنجشنبه شب

جارو کشان خاک حریمت از آسمان      صدها هزار خادمه در پنجشنبه شب

طوفانی است وناله بر آرد به جزر و مد             حال و هوای علقمه در پنجشنبه شب

گویا دوباره رایحه ی سیب می وزد      آری رسید فاطمه(س) در پنجشنبه شب

حالا دوباره این دلم آماده است با          اشک بدون خاتمه در پنجشنبه شب

افتاده است روی لبم مثل فاطمه(س)      این روضه بی مقدّمه در پنجشنبه شب:

ای "کشته ی فتاده به هامون" حسین من!

و ای "صید دست و پا زده در خون" حسین من!


تعداد بازديد : 99
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 18:50
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف