عشق باريده روي چشمانم واژه واژه شبيه مستانم بسكه تابيده اي تو روي غزل در شب شعر نور بارانم قلمم

عشق باريده روي چشمانم واژه واژه شبيه مستانم بسكه تابيده اي تو روي غزل در شب شعر نور بارانم قلمم

عشق باريده روي چشمانم واژه واژه شبيه مستانم بسكه تابيده اي تو روي غزل در شب شعر نور بارانم قلمم

عشق باريده روي چشمانم واژه واژه شبيه مستانم بسكه تابيده اي تو روي غزل در شب شعر نور بارانم قلمم

عشق باريده روي چشمانم واژه واژه شبيه مستانم بسكه تابيده اي تو روي غزل در شب شعر نور بارانم قلمم
عشق باريده روي چشمانم واژه واژه شبيه مستانم بسكه تابيده اي تو روي غزل در شب شعر نور بارانم قلمم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عشق باريده روي چشمانم واژه واژه شبيه مستانم بسكه تابيده اي تو روي غزل در شب شعر نور بارانم قلمم

عشق باريده روي چشمانم

واژه واژه شبيه مستانم

بسكه تابيده اي تو روي غزل

در شب شعر نور بارانم

قلمم را هدايتي بايد

ور نه من تا هميشه حيرانم

بايد از خلق حضرت خاتم 

واژه بردارم و تو را خوانم

بارها از خودم سئوالم شد

اين تويي يا نبي نميدانم

اسمان نگاهتان ابي

شب زلف سياهتان ابي

روي بال فرشته پا بگذار

قدمت را به چشم ما بگذار

روزگاري براي دنيا باش

عرش را پشت فرش جا بگذار

تا پيمبر دوباره زنده شود

لحظه اي ان نقاب را بگذار

ازدحام فرشته است اما

سهم روزانه گدا بگذار

جان ليلا تبسمي بر اين

زخم هاي دلم بيا بگذار


تعداد بازديد : 91
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 18:25
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف