تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
اميري حسينٌ و نعم الامير
در جواني بي حسين احساس پيري ميكنم
بگذر از پيري كه احساس حقيري ميكنم
دولتِ عشقش بنازم با لباس نوكري
در سفارتخانه ي دلها سفيري ميكنم
من فقير اهلبيتم ليك كَشكولم پُر است
فخر بر تاج ِ شهان با اين فقيري ميكنم
گفت زاهد: از چه رو بر سينه محكم ميزني؟
گفتم از آئينه ي دل گَردگيري ميكنم
من اسير رشته ي زلف حسينم ، مدعي
ناز بر آزادگان با اين اسيري ميكنم
گر اميرالعاشقين اين عشق را امضاء كند
ميروم عرش و ملائك را اميري ميكنم
در حرم ناخوانده رفتم حضرت معشوق گفت
خود بيا، بي خود بيا مهمان پذيري ميكنم
(والي الله كلامي زنجاني)
تعداد بازديد : 359
شنبه 24 تیر 1391 ساعت: 17:32
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب