تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
چندی است شب هایی که مهتاب است بی خوابم
چندان که این امواج بی تابند، بی تابم
ای آب ها دلگیرم از ماهی و مروارید
آخر چرا «ماه» ی نمی افتد به قلابم؟
یاران به «بسم الله» گفتن رد شدند از رود
من ختم قرآن کردم و مغلوبِ گردابم
هر چند ماهِ آسمان بر من نمی تابد
من هرگز از این آستان رو بر نمی تابم
در حسرت مویی، چنین تسبیح در دستم
با یاد ابرویی، چنین پابند محرابم
تنها نه چشمانم، که جانم تشنه است این بار
حاشا که گرداند سرابی دور سیرابم
***محمد مهدی سیار***
تعداد بازديد : 101
شنبه 20 خرداد 1391 ساعت: 17:57
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط من غلام قمرم در تاریخ 1348/10/11 و 2:37 دقیقه ارسال شده است | |||
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و عرض ادب با چند شعر مرثيه باب الحوائج موسي ابن جعفر عليه السلام به روزم. مطلع اشعار: 1_ دلم از دوری اهل وطنم میسوزد نه فقط دل، که سراپای تنم میسوزد _______ 2_ هر لحظه اي كه آمد و از من خبر گرفت با دقّتِ تمام مرا در نظر گرفت _______ 3_ اي قاري مقيم سيه چال، اي غريب وي هم صداي قاري گودال، اي غريب _______ 4_ هر قدر پير ميشوي و موسپيدتر وا ميشود به روي تو زخمي جديدتر(محمد سهرابي) _______ 5_ گوشه ي بي كسي حبس چه آمد به سرم سوخت از آتش اين زخم خدايا جگرم ______ 6_ چهارچوبِ نگاهت به چهار دیواری اگر چه روز نداری،همیشه بیداری ______ 7_ بر سر تخته پاره دريا رفت ناله از تخت سينه بالا رفت(محمد سهرابي) ______ 8_ شميم زلف تورا بادها كجا بردند مقام قدِّ تورا خاكها چرا بردند(محمد سهرابي) ______ 9_ بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مُشتِ پری گوشه ي زندان اثری نیست (التماس دعا) |