تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
صل الله عليك يا سيدنا الغريب
بين يك مشت شغال و بوف است
دشمن از صيد خودش مشعوف است
فقط انگشتر او گم نشده
چند عضو بدنش محذوف است
حجم گودال پر از خون شده است
ظرف كوچكتر از اين مظروف است
سرّ هستي است چرا پس اينقدر
روضه هاي بدنش مكشوف است
بارش سنگ به پيشاني او
داستان صفت و موصوف است
ترسم اين گرگ تورا زجر دهد
شمر خنجر زدنش معروف است
بر شهيدان كفن اينجا جرم است
روسري داشتنش موقوف است
روي يك نيزه نشسته است و هنوز
چشمهايش به حرم معطوف است
قد زينب شده اينجا خم ليك
نگرانيش ز شام و كوفه است
(عباس احمدي)
تعداد بازديد : 147
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت: 17:32
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب