تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
از سیاهی فاطمیه بر تن حسن رخته
می سوزه و میگه بی مادری سخته
می پرسه از همه میون همهمه
آهای مردم چی بود گناه فاطمهوای مادر2 وای مادر مادر
می سوزونه قلب علی و خونه داری زینب
با ناله ی مادر بیدار میشه هرشب
تو چشمای ترش غریبی محرزه
باید بازی کنه ولی نون می پزهوای مادر2 وای مادر مادر
چی بگم ز احوال حسین بی قرار و بی تابه
از تشنگی هرشب راحت نمی خوابه
میگه به خواهرش میون ناله ها
که اشکاتو بذار برای کربلاوای مادر2 وای مادر مادر
رضا تاجیک
منبع : بی پلاک
تعداد بازديد : 127
یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 ساعت: 5:28
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب