به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد گــــــــــــ

به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد گــــــــــــ

به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد گــــــــــــ

به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد گــــــــــــ

به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد گــــــــــــ
به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد گــــــــــــ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد گــــــــــــ

به چه رو رَوَم به خیمه، که تو همرهم نباشی

که خبر رـــــسد به لیلی، که دیگر پسر ندارد

گــــــــــــــل احمر منی تو، مه انوار منی تو

علی اکبر منی تو، کــــــه به من نظر نداری

به هزار امید خود را، به سر تو من رساندم

ستم است اگر سر خود، تو ز خاک برنداری
تعداد بازديد : 155
دوشنبه 07 فروردین 1391 ساعت: 13:12
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف