لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد حنجر خونین بوسیدن دارد کُو حسین من، نور عین من(2) ساربان آر

لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد حنجر خونین بوسیدن دارد کُو حسین من، نور عین من(2) ساربان آر

لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد حنجر خونین بوسیدن دارد کُو حسین من، نور عین من(2) ساربان آر

لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد حنجر خونین بوسیدن دارد کُو حسین من، نور عین من(2) ساربان آر

لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد حنجر خونین بوسیدن دارد کُو حسین من، نور عین من(2) ساربان آر
لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد حنجر خونین بوسیدن دارد کُو حسین من، نور عین من(2) ساربان آر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد حنجر خونین بوسیدن دارد کُو حسین من، نور عین من(2) ساربان آر

لالۀ زهـــــــرا بــــوئیدن دارد       حنجر خونین بوسیدن دارد

کُو حسین من، نور عین من(2)

ساربان آرام، قدری آهسته           ماه من اینجا در خون تشنه

کُو حسین من، نور عین من(2)

در همن گودال، دست و پا میزد      مادرش زهرا را دا می زد

کُو حسین من، نور عین من(2)

باغبانِ این، دشت خون هستم        هستیم اینجا رفته از دستم (2)

کُو حسین من، نور عین من(2)

[غلام رضا سازگار](میثم)
تعداد بازديد : 1743
شنبه 05 فروردین 1391 ساعت: 16:25
نویسنده:
نظرات(0)
  • دسته بندی :
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف