تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
علی اکبر(ع)-شهادت
پسر از جای خود برخاست، «بسم اللهِ مَجْراها ... »
و با او پر کشید آرام چشمی رو به رویاها
زمین یک بوسه ایمان شد در آیات قدمهایش
و وحی آمد که: اِنّ الارضْ، لَهُ اِنّا خَلَقْناها
هوای گونهاش میراث گندمگونی از بطحا
نگاهش برقی از یاسین، لبانش طرحی از طاها
دل لیلا بهاری داشت، باران خیز و توفانی
غزال بیقراری داشت، سرگردان صحراها
«و سبحان الذی اَسرا [ الی الوادِ البلا ] ... لَیلاً »
منزّه باد! آن جامی که مجنون خورد و ... لیلاها -
به دست آیینهی حسرت، برایش شَروهها خواندند
برایش: «رود، رود...»، اما پسر دل زد به دریاها
گذشت از برکهی ماندن، ولی با بالهای زخمی
رها شد ماهی قرمز، رها در جوی فرداها
و میبوسید در توفان، لبش را مرد کشتیبان
و کشتی روی خون میرفت، «بسم اللهِ مَجْراها ...»
تعداد بازديد : 177
پنجشنبه 18 اسفند 1390 ساعت: 14:39
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب