تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
قاسم بن الحسن(ع)
قاسم است این که چنین دست به شمشیر شده
نوجوانی كه به عشق تو حسین پیر شده
پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود
حرفش این بود عمو رفتن من دیر شده
زده زانوی غم و غصه و محنت به بغل
نگران بود چرا این همه تاخیر شده
از زمانی که اذان گوی حرم پر زد و رفت
اشک حسرت ز سر و روش سرازیر شده
مددِ نامه ی بابا ز عمو اذن گرفت
هم چو شیری که رها از غل و زنجیر شده
×××
كمتر از ساعتی بر او چه گذشته است خدا
كه قد و قامت او دست خوش تغییر شده
سنگ باران شد و زیر سم مركب ها رفت
پیش گویی عمو بود كه تعبیر شده
می وزد بوی گلاب تن تو در صحرا
به گمان عطر مدینه است كه تكثیر شده
تعداد بازديد : 167
پنجشنبه 18 اسفند 1390 ساعت: 10:34
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب