تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
عبدالله بن الحسن(ع)
رها کنید زین خیام تا بروم
دو بال خویش گشوده سوی خدا بروم
عموی من که به چنگال خصم افتاده
دگر چه جای سؤال است من کجا بروم
ببین که سایه قاتل به صورتش افتاد
هجوم برده سرش را کند جدا بروم
مرا به راه عمو نذرکرده بابایم
برای اینکه کنم نذر او ادا بروم
میان هر رگ من خون دست عباس است
به عشق آنکه شوم مثل او فدا بروم
تمام ترس من از بعد عصر عاشوراست
که در میان اسیران زکربلا بروم
من و نگاه به روی کبود ناموسم؟
همان خوش است که بر روی نیزه ها بروم
تعداد بازديد : 135
پنجشنبه 18 اسفند 1390 ساعت: 10:27
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب