رد خونست که بر پیکر این در مانده

رد خونست که بر پیکر این در مانده

رد خونست که بر پیکر این در مانده

رد خونست که بر پیکر این در مانده

رد خونست که بر پیکر این در مانده
رد خونست که بر پیکر این در مانده
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رد خونست که بر پیکر این در مانده

#حضرت_زهرا  

رد خونست که بر پیکر این در مانده
مثل زخمی که روی بال کبوتر مانده
لرز سختیست که بر زانوی حیدر مانده
گرد و خاکست که بر چادر مادر مانده

غم عالم به سرم ریخت ،امان از کوچه
همه ی بال و پرم ریخت ، امان از کوچه

آنقدر سوخته که چادرش از سر افتاد
دست بر شانه ی من بود که مادر افتاد
بضعه افتاد ، همه جان پیمبر افتاد
دردسر بود که در خانه ى ما شر افتاد

گره افتاده به این کار،امان از کوچه
خم شده حیدر کرار ، امان از کوچه

مانده خاکستر در ، روی پر و بال اما
مانده در گوش من آن شورش و جنجال اما
یاد آن قد خم و آن تن بی حال اما
چادری که شده در معرکه پا مال اما

بدتر این بود نه با پا ، که با سر افتاد
تا به روی کمر مادر من در افتاد

مانده نجوای شب و روز منو این کوچه
مانده این آه جگر سوز من و این کوچه
آتش و دود غم افروز من و این کوچه
حسرت مادر دیروز من و این کوچه

تکه تکه شده ام ، قحطی مرگست خدا
میکشد آه مرا ، کوچه جدا ، مرگ جدا

آسیابست که امروز سرش خلوت شد
یا تنوری که برایش غم نان حسرت شد
گریه در روزن چشمان همه دعوت شد
بوی مادر به لباس تن من عادت شد

سخت تر میگذرد ثانیه ها بی مادر
شده دلگیر همه خانه ى ما بی مادر

هیچ داغی بجز این داغ مرا پیر نکرد
بين موهای حسن این همه تأثیر نکرد
یل خیبر شکنی را نه زمین گیر نکرد
گریه چشمان مرا از غم تو سیر نکرد

آن سه تا بانی دردند ، امان از کوچه
چه جفاها که نکردند ، امان از کوچه


#نرگس_غریبی

 


تعداد بازديد : 193
شنبه 30 بهمن 1395 ساعت: 11:52
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف