تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
یا صاحب الزمان (عج)
دوباره صبح جمعه شد تو از سفر نیامدی
قبول کن از این "دوباره" بیشتر نیامدی
شبیه شیشه ای شدم که آتش است بین آن
نیامدی ولی مرا زدی شرر نیامدی
تمام قصه های دفترم به آخرش رسید
به جز تو که حدیث دردی و به سر نیامدی
قرار قبل بین ما دم سحر مگر نبود?
من آمدم ... بگو چرا دم سحر نیامدی?
دم سحر نیامدی ز پشت در نیامدی
چقدر گفتمت پدر... پدر.... پدر ... نیامدی
به قیمت کرامتت به قیمت شهادتم
چقدر گفتمت بیا مرا بخر ... نیامدی...
نیامدی نیامدی نیامدی نیامدی
تو آنقدر نیامدی که "ضربدر نیامد"ی
جعفر ابوالفتحی
منبع:
تعداد بازديد : 35
شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 10:33
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب