|
چون اسیری به دام توأم ای صیادم
صید عشق تو و از هر دو جهان آزادم
عشق به دردسر انداخت سرانجام مرا
آنچنانی که من از خواب و خوراک افتادم
زیر و رو میکنی و باز خودت میسازی
من خراب تو شدم ، اهل حسین آبادم
روز اول گِل من را که خدایم بسرشت
در گِلم تربت تو کرده و کرد ایجادم
شادی هر دو جهان را به غمت نفروشم
با غم روضه خوشم ، با نم گریه شادم
همه ی دار و ندارم به فدایت ارباب
بأبی اَنتَ وَ اُمی ، همه ی اجدادم
پدرم دغدغه ی تربیت من را داشت
که مرا هیئتی ام کرد و به دستت دادم
مادرم یاد علی اصغرتان شیرم داد
تا هلال شب هفتم نرود از یادم
.
جان من را وسط روضه ی شش ماهه بگیر
تا بفهمند به پای چه کسی جان دادم
.
سرِ طفلم به روی نیزه خودش لرزان است
دیگر آرام بیا باد ، مده بر بادم
.
ایمان دهقانیا
تعداد بازديد : 107
دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 9:24
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)