تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
آتش گرفته بارِ دگر آشیانه ات
چون شعله ها گرفته ام امشب بهانه ات
هر گوشه ای که می نگرم خاطراتِ توست
اینجا پُر است گوشه به گوشه نشانه ات
دیوار و دود و آتش و لبخندهای شوم
حالا شده ست خانه ی من روضه خانه ات
امشب که کودکان زِ پِی ام گریه می کنند
اُفتاده ام به یادِ تو و نازدانه ات
یک سو تویی و عمه ام و گریه های او
یک سو کسی که باز زند تازیانه ات
آخر جدا شد از کفِ تو دامنِ علی
ای وایِ من شکسته مگر دست و شانه ات
حسن لطفی
تعداد بازديد : 185
شنبه 02 مرداد 1395 ساعت: 10:33
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب